سفارش تبلیغ
صبا ویژن
آن که با حق درآویخت ، خون خود بریخت . [نهج البلاغه]
 
پنج شنبه 86 اردیبهشت 20 , ساعت 12:45 عصر

 

هیئت اعزامى مردم حبشه،وسیله بیدارى قریش گردید،و آنان نیز در صدد تحقیق برآمده جمعیتى،متشکل از:«حارث بن نصر»و«عقبة بن ابى معیط‏»و غیره به نمایندگى از طرف قریش، رهسپار«یثرب‏»(مدینه)شدند تا رسالت و دعوت‏«محمد»را با دانشمندان‏«یهود»در میان بگذارند.دانایان یهود به هیئت‏اعزامى گفتند که از«محمد»مطالب یاد شده در زیر را سؤال کنید:

1-حقیقت روح چیست؟

2-سرگذشت جوانانى که در روزگارهاى پیشین،از انظار مردم پنهان شده‏اند(اصحاب کهف).

3-زندگى مردى که در شرق و غرب جهان گردش نمود(ذو القرنین).

اگر محمد پاسخ این سه پرسش را داد،یقین بدانید که برگزیده خدا است،و در غیر این صورت دروغگو است و هر چه زودتر باید او را از میان برداشت.

نمایندگان با سرور هر چه زیادتر وارد مکه شده و هر سه سؤال را در اختیار قریش گذاردند.آنان مجلسى ترتیب دادند و پیامبر را نیز دعوت نمودند.حضرتش فرمود: من درباره این سه سؤال در انتظار وحى هستم. (1)

وحى آسمانى نازل گردید.پاسخ پرسش آنها مربوط به روح،در سوره‏«اسراء»آیه 85 وارد شده است و دو پرسش دیگر آنها در سوره کهف،بطور مشروح طى آیه‏هاى 9-28 و آیه‏هاى 83-98 پاسخ داده شده است.مشروح پاسخ حضرت درباره این سه قسمت،در کتابهاى تفسیر آمده است.

در این جا از تذکر نکته‏اى ناگزیریم و آن اینکه:مقصود از«روح‏»،در مورد سؤال،«روح انسانى‏»نیست،بلکه(مقصود به نشانه اینکه طراحان سؤال قوم یهود بودند و این گروه با روح الامین روابط حسنه نداشتند)همان‏«جبرئیل‏»امین است.

 

منبع:

http://www.hawzah.net/Per/E/do.asp?a=ECCBBF8.HTM


پنج شنبه 86 اردیبهشت 20 , ساعت 12:36 عصر
اثر تبلیغات مهاجران مسلمان،از جانب مرکز روحانى مسیحیان حبشه،یک هیئت تحقیقى در حدود بیست نفر وارد«مکه‏»گردید،و با پیامبر در مسجد ملاقات کرده و سؤالاتى از حضرتش نمودند.پیامبر به پرسشهاى آنها پاسخ گفته و آنها را به آئین اسلام دعوت فرمود،و آیاتى چند از قرآن را براى آنها تلاوت نمود.

آیات قرآنى،آنچنان روحیه آنها را دگرگون نمود که بى‏اختیار،اشک از دیدگان آنها سرازیر شد و همگى نشانه‏هائى که در انجیل براى پیامبر موعود خوانده بودند، در وى محقق دیدند.

جلسه گرم و خوش فرجام این هیئت،براى ابو جهل گران آمد،و با کمال تندى گفت: شما را مردم حبشه به عنوان یک هیئت تحقیقى به مکه اعزام کرده‏اند،دیگر قرار نبود دست از آئین نیاکان خود بردارید.گمان نمى‏کنم،مردمى ابلهتر از شما در روى زمین باشد.

آنها در پاسخ فرعون مکه که بسان ابر تیره مى‏خواست جلو اشعه حیات بخش خورشید را بگیرد،جمله مسالمت آمیز:«ما به آئین خود،شما به آئین خود باشید ولى اگر چیزى را به نفع خود تشخیص دادیم از آن نمى‏گذریم‏»،را گفته و نزاع را خاتمه دادند

منبع:

http://www.hawzah.net/Per/E/do.asp?a=ECCBBF7.HTM


<   <<   41   42   43   44   45   >>   >

لیست کل یادداشت های این وبلاگ