سفارش تبلیغ
صبا ویژن
نزدیکترین مردم به پیامبران، داناترین آنان است به آنچه آورده اند . [امام علی علیه السلام]
 
پنج شنبه 86 اردیبهشت 20 , ساعت 12:32 عصر

مورخین عموما گفته‏اند:مسلمانان دوبار به حبشه هجرت‏کردند بار اول یک گروه چهارده نفره یا پانزده نفره مرکب از ده مردو چهار زن،که در ماه رجب سال پنجم بعثت در نیمه شبى از مکه‏خارج شده و خود را به حبشه رساندند،و اینها حدود سه ماه درآنجا ماندند و در ماه شوال در همان سال پنجم به مکه‏بازگشتند...

و سبب بازگشت آنها نیز آن شد که به آنها خبر رسید که‏اهل مکه مسلمان شده و اختلاف میان آنها و رسول خدا(ص)

بر طرف گشته (1) و آنها نیز خوشحال و مسرور گشته و بسوى مکه‏بازگشتند ولى به پشت دروازه‏هاى مکه که رسیدند معلوم شد این‏خبر نادرست و دروغ بوده و چنانچه گفته‏اند:چند تن از آنهادوباره به حبشه بازگشتند و بقیه نیز هر کدام در پناه یکى ازبزرگان قریش خود را بمکه رسانده و وارد شهر شدند (2) ...

و بار دوم پس از این هجرت بود که با هجرت جعفر بن‏ابیطالب و همسرش اسماء بنت عمیس شروع شد و بدنبال او جمع دیگرى نیز تدریجا به آنها ملحق شدند و در پایان عدد آنهابه هشتاد و سه مرد و نوزده زن (3) رسید بجز بچه‏هائى که همراه آنهابوده‏اند،که البته این رقم در صورتى است که عمار بن یاسر وابو موسى اشعرى را هم جزء آنها بدانیم که مورد تردید و اختلاف‏است...و این آخرین رقمى است که در هجرت دوم حبشه ذکرکرده‏اند،ولى ممکن است‏بگوئیم هجرت به حبشه یک هجرت‏بیش نبوده که در دو مرحله یا بیشتر انجام شده،چنانچه هجرت‏رسول خدا(ص)و مسلمانان را به مدینه یک هجرت بیشترمحسوب نمى‏دارند اگر چه در طول بیش از یک سال انجام‏گردیده است...

و ما در اینجا نام برخى از سرشناسان ایشان را که دربخشهاى بعدى نیز نیازمند به دانستن آن هستیم براى شما ذکرمى‏کنیم و بدنبال سخن خود باز مى‏گردیم:

جعفر بن ابیطالب-از بنى هاشم-با همسرش اسماء-که‏عبد الله بن جعفر نیز از آندو در حبشه بدنیا آمد-که در هجرت مرحله‏دوم-و برخى هم او را جزء مهاجرین اول دانسته‏اند. (4) زبیر بن عوام-از بنى اسد بن عبد العزى-در هجرت اول.

مصعب بن عمیر-از بنى عبد الدار-در هجرت اول.

عبد الرحمن بن عوف-از بنى زهرة-در هجرت اول.

عثمان بن عفان-از بنى امیة-در هجرت اول که همسرش رقیه‏دختر رسول خدا(ص)را نیز با خود برد.

عبد الله بن جحش-از بنى اسد بن خزیمة-که با همسرش‏ام حبیبه دختر ابو سفیان بحبشه هجرت کرد و چنانچه در جاى‏خود مذکور خواهد شد وى در حبشه دست از اسلام کشید و به‏دین نصرانیت در آمد و همسرش‏«ام حبیبه‏»از او جدا شد و چون‏این خبر به رسول خدا(ص)رسید براى نجات یک زن مسلمان وبا ایمان و بزرگ زاده که در اثر پذیرفتن اسلام و ایمان به‏رسول خدا(ص)از محیط خانواده‏اش دور گشته بود و اکنون دچار یک‏شکست روحى دیگر و مشکلات تنهائى در غربت‏بود نامه‏اى به‏نجاشى نوشت و بوسیله او ویرا براى خود خواستگارى نموده و به‏عقد خود درآورد تا پس از گذشت مدتى زیاد بمدینه آمد و درخانه رسول خدا(ص)جاى گرفت‏بشرحى که بعدا خواهید خواند-انشاء الله تعالى‏عثمان بن مظعون-از بنى جمح-در هجرت اول-که با پسرش‏سائب بن عثمان و دو برادرش قدامة بن مظعون و عبد الله بن مظعون‏بدانجا رفت.

عمار بن یاسر-که از حلفاء و هم پیمانان بنى زهرة بود-در هجرت دوم‏ابو سلمة-از بنى مخزوم-که با همسرش ام سلمة(که بعدهابهمسرى رسول خدا در آمد)بحبشه هجرت کردند-در هجرت اول‏عبد الله بن مسعود-از حلفاء و هم پیمانان بنى هذیل-درهجرت دوم‏ابو عبیده جراح-از بنى الحارث-در هجرت دوم.

عبد الله بن حارث-از بنى سهم-در هجرت دوم،و او ازشعراى عرب بود.

 

منبع:

http://www.hawzah.net/Per/E/do.asp?a=ECCBBF4.HTM


دوشنبه 85 اسفند 28 , ساعت 5:18 عصر

 

هدف اصلى رسول خدا تایید این سنت‏خدائى‏و امضاء این قانون الهى یعنى سنت هجرت بود که در میان پیامبران دیگرى چون ابراهیم و موسى و عیسى علیهم السلام وپیروانشان نیز سابقه داشت و این راه به روى آنها باز شده بود تاکسانى که نمى‏توانند آئین الهى خود را در میان دشمنان دین یادگرفته و انجام دهند مجبور نباشند زیر شکنجه‏هاى جانکاه وتحمل فشارهائى که غالبا طاقت آن را هم نداشتند صبر کنند وراه گریز و نجاتى هم نداشته باشند،بلکه براى آنها و همه‏انسانهاى مؤمن تاریخ این راه بعنوان یک قانون الهى و دستوردینى باز و بلکه گاهى بصورت الزامى واجب است که دین وآئین خود را برداشته و بجاى سالمتر و مطمئن‏ترى که بتوانند آن رانگهدارى کرده و از شر دشمنان آسوده باشند بروند و آزادانه و بااطمینان به انجام اعمال دینى و مراسم مذهبى خود بپردازند ونگران زندگى و روزى و وضع حال خود هم نباشند که سرزمین‏خدا فراخ و نعمتهاى الهى همه جا است و به گفته آن شاعرپارسى زبان:

نتوان مرد بسختى که در اینجا زادم×که بر و بحر فراخ است و آدمى بسیاراما هدف این هجرت تنها باین مطلب بسنده نمى‏شد وچنانچه معلوم است اهداف عالیه دیگرى هم در این هجرت‏مورد نظر بوده که از گستردگى آن و چهره‏هاى سرشناسى که‏در میان مهاجرین دیده مى‏شود این اهداف بدست مى‏آید... زیرا بگونه‏اى که در شرح ماجرا در صفحات آینده خواهیم‏خواند در میان مهاجرین افراد مستضعف و محروم و شکنجه‏شده‏اى چون عبد الله بن مسعود که از وابستگان قبائل بود و جزءآنها نبود کمتر به چشم مى‏خورد.

و بیشتر آنها از قبائل معروف و پر جمعیتى بودند که موردحمایت‏سران قبیله و افراد خود بودند و کسى نمى‏توانست‏به آنهاصدمه و آزارى برساند،مانند جعفر بن ابیطالب از بنى‏هاشم وعثمان بن عفان از بنى امیه،و عبد الله بن جحش و زبیر بن عوام ازبنى اسد،و عبد الرحمن بن عوف از بنى زهره و دیگران که هر کدام‏از قبائل معروف و سرشناس قریش مانند قبائل تیم و عدى وبنى عبد الدار و بنى مخزوم و غیره بودند و بلکه گاهى خود آنها نیزاز شخصیتهاى مورد احترام قبیله خود و یا قبائل دیگر بودند...

و از این گذشته اگر تنها این موضوع مورد هدف بوده خوب‏بود هنگامیکه ترس آنها برطرف مى‏شد و جاى امنى در کناررسول خدا(ص)در غیر شهر مکه پیدا مى‏کردند بازگشته و به‏زندگى در کنار رهبر اسلام و خویشان و نزدیکان خود ادامه‏مى‏دادند،در صورتیکه همانگونه که میدانیم و در بخشهاى آینده‏خواهیم خواند جمع زیادى از آنها مانند جعفر بن ابیطالب حدودپانزده سال در حبشه ماندند و پس از هجرت رسول خدا(ص)به‏مدینه و آماده شدن محیط آزاد و اسلامى براى تعلیم و تربیت و انجام مراسم دینى بازهم به توقف خود در آن سرزمین ادامه داده وتا سال هفتم هجرت در حبشه ماندند...

هدف عالى دیگرى هم که مى‏تواند مورد نظر قرار گرفته باشدهمان صدور اسلام و انقلاب اسلامى بکشورهاى همجوار و به‏خصوص کشور دست نخورده و آماده‏اى چون حبشه و به فرمایش‏رسول خدا«سرزمین صدق‏»که معلوم مى‏شود از آلودگیها وآمیزشهاى منحرف و کج‏به دور بوده و مرد خوش قلب و با صفا وپرقدرتى همچون نجاشى پادشاه حبشه بر آن حکومت مى‏کرده...

و این هم خود دستور و قانونى است که همه پیمبران الهى وپیروان آنها داشته و دارند که پیام حق را به هر وسیله که مى‏شودبگوش جهانیان برسانند و تبلیغ کنند،و بهترین وسیله براى این‏کار در آن روزها همین مسافرتها و هجرت‏ها بوده و همانگونه که‏میدانیم این هجرت از این نظر هم بسیار موفقیت آمیز بود و چنانچه‏مى‏خوانیم اینان توانستند مهمترین مرکز قدرت و تصمیم‏گیرى‏حبشه یعنى قلب شخص شاه حبشه را تسخیر نموده و او را مسلمان‏کنند...و براى قرنها اسلام را در سرزمین حبشه و کشورهاى‏همجوار آن پا برجا نمایند که هنوز هم مسلمانان زیادى در آنجاوجود دارند.

 

منبع:http://www.hawzah.net/Per/E/do.asp?a=ECCBBF3.HTM


<   <<   41   42   43   44   45   >>   >

لیست کل یادداشت های این وبلاگ