سفارش تبلیغ
صبا ویژن
تنهایی بهتر از همنشین بد است . همنشین درستکار، بهتر از تنهایی است . [رسول خدا صلی الله علیه و آله]
 
چهارشنبه 85 اسفند 23 , ساعت 12:45 عصر

 

روز بعثت پیامبر،مانند روز تولد و رحلت آن حضرت از نظر تاریخ نگاران قطعى نیست. دانشمندان شیعه،تقریبا متفق‏اند که پیامبر اسلام در بیست و هفتم ماه‏«رجب‏»به رسالت مبعوث گردید،و نبوت او از همان روز شروع شد.ولى مشهور در میان دانشمندان سنى اینست که بزرگ پیشواى اسلام،در ماه رمضان به این مقام بزرگ نائل گردید،و در آن ماه پربرکت و مبارک،حضرتش براى راهنمائى مردم از طرف خداى جهان ماموریت پیدا کرد،و به منصب رسالت و نبوت مفتخر شد.

از آنجا که شیعه خود را پیرو عترت و اهل بیت پیامبر مى‏داند و به حکم حدیث‏«ثقلین‏»،گفتار پیشوایان خود را از هر نظر،قطعى و صحیح مى‏شمارد از اینرو درباره تعیین روز بعثت پیامبر اسلام پیرو قولى شدند که از اهل بیت آن حضرت براى آنان،بطور صحیح نقل شده است.فرزندان آن حضرت مى‏گویند:بزرگ خاندان ما در ماه رجب در بیست و هفتمین روز آن ماه مبعوث گردید.روى این مقدمات،آنان نباید در صحت و پابرجائى قول مزبور شک و تردیدى به خود راه دهند.چیزى که مى‏تواند براى قول دیگر مدرک شمرده شود،همان تصریح قرآن است‏بر اینکه آیات قرآن در ماه رمضان نازل گردیده است.از آنجا که روز بعثت،روز آغاز وحى و نزول قرآن بوده است،بنابراین باید گفت:که روز بعثت در همان ماهى است که قرآن در آن ماه فرو فرستاده شده است،و آن همان ماه رمضان است.اینک آیاتى که دلالت دارد بر اینکه قرآن در ماه مبارک نازل گردیده است:

1-ماه رمضان،ماهى که در آن ماه قرآن فرو فرستاده شده است. (1)

2-سوگند به قرآن که ما آن را در یک شب مبارک فرو فرستادیم (2) و آن شب،همان شب قدر است که در سوره‏«قدر»بر آن تصریح شده است.چنانکه فرموده:ما قرآن را در شب‏«قدر»فرو فرستادیم. (3)

پاسخ دانشمندان شیعه

محدثان و مفسران شیعه،از این استدلال به طرق گوناگون پاسخ‏هائى گفته و توضیحاتى داده‏اند.اینک به بیان برخى از آن‏ها مى‏پردازیم:

پاسخ اول:

آیات یاد شده فقط دلالت دارند که قرآن،در ماه رمضان،در یک شب مبارک که شب قدر است نازل گردیده،ولى محل نزول آن را بیان نمى‏کنند،و هرگز دلالت ندارند که همان شب بر قلب پیامبر نازل شده‏اند.چه بسا احتمال دارد که قرآن نزولهاى گوناگونى داشته باشد، و یکى از آن نزولها،نزول قرآن به طور تدریج‏بر پیامبر است.دیگرى نزول دفعى آن است از«لوح محفوظ‏»به‏«بیت معمور». (4)

بنابراین چه اشکالى دارد که در بیست و هفتم ماه رجب،فقط آیاتى چند از سوره‏علق بر پیامبر نازل گردد،و تمام قرآن به طور جمعى در ماه رمضان،از یک مقامى که قرآن آن را«لوح محفوظ‏»مى‏نامد،مقام دیگرى که در روایات از آن به‏«بیت معمور»نام برده شده است نازل شود.

مؤید این گفتار،همان آیه سوره‏«دخان‏»است که مى‏فرماید:

«ما کتاب را در شب مبارک نازل کردیم‏»،صریح این آیه(به استناد ضمیرى که به کتاب برمى‏گردد)این است که تمام آن در لیله مبارکه(که در شهر رمضان است) نازل گردید،و باید این نزول غیر آن نزولى باشد که در روز بعثت،تحقق یافته،زیرا در روز بعثت آیاتى بیش نازل نگردیده است.

خلاصه سخن اینکه:آیاتى که دلالت مى‏کنند که قرآن در ماه رمضان در لیله مبارکه‏«قدر»فرو فرستاده شد،نمى‏توانند دلیل بر این باشند که روز بعثت که در آن روز نیز آیاتى چند نازل گردیده در همان ماه بوده است.زیرا آیات فوق دلالت دارد که تمام کتاب(قرآن)در آن ماه نازل گردیده است،در صورتى که در روز بعثت فقط آیاتى چند نازل شده است،در این صورت احتمال دارد که مقصود از نزول جمعى قرآن همان نزول مجموع قرآن،در همان ماه از لوح محفوظ به بیت معمور باشد.دانشمندان شیعه و سنى روایاتى در این مورد نقل کرده‏اند و بالاخص استاد دانشگاه‏«الازهر»،محمد عبد العظیم زرقانى،روایات را بطور مبسوط در کتاب خود وارد کرده است. (5)

پاسخ دوم:

متین‏ترین پاسخى که تا حال از طرف دانشمندان ابراز شده،همان جواب دوم است. استاد آقاى طباطبائى در کتاب نفیس خود (6) در توضیح آن کوشش فراوانى به خرج داده است و خلاصه آن به قرار زیر است:

اینکه قرآن مى‏فرماید:ما آن را در ماه رمضان نازل کردیم،منظور حقیقت‏و واقع قرآنست که بر قلب پیامبر نازل گردید.زیرا قرآن،علاوه بر وجود تدریجى،واقعیتى دارد که خداى بزرگ پیامبر خود را از آن در یک شب معین از شبهاى ماه رمضان آگاه ساخت.

از آنجا که رسول گرامى،از تمام قرآن آگاهى داشت،دستور آمد که درباره قرآن عجله نفرماید،تا آنکه دستور نزول تدریجى آن صادر شود.چنانکه مى‏فرماید:در تلاوت قرآن عجله مکن،پیش از آنکه حکم وحى آن صادر گردد. (7)

خلاصه این پاسخ اینست که:قرآن یک وجود جمعى علمى واقعى دارد که یکدفعه در ماه رمضان نازل گردید،و یک وجود تدریجى دارد که آغاز نزول روز بعثت‏بوده و تا پایان عمر آن حضرت بطور تدریج نازل مى‏گردید.

پاسخ سوم:

بعثت‏با نزول قرآن همراه نبود

چنانکه در توضیح اقسام وحى اجمالا بیان شد،وحى داراى مراتبى است که نخستین مرتبه‏اى که پیامبر با آن روبرو مى‏گردد،همان رؤیا و خوابهاى راستین است.و مرتبه دیگر آن شنیدن نداى غیبى و آسمانى است،بدون اینکه با فرشته‏اى مواجه شود.و آخرین درجه آن این است که سخنان خدا را از فرشته‏اى که او را مشاهده مى‏کند،بشنود و بوسیله او از حقایق عوالم دیگر آگاه گردد.

از آنجا که نفس انسانى در نخستین مرتبه،توانائى تحمل مراتب بر وحى را ندارد،بلکه باید تحمل آن تدریجى انجام بگیرد،بنابراین باید گفت:در روز بعثت(روز بیست و هفتم)تا مدتى پس از آن،آن حضرت فقط نداى آسمانى را مبنى بر اینکه او رسول و فرستاده خدا است مى‏شنید،و هیچگاه در چنین روزى آیه‏اى نازل نشده، سپس پس از مدتى در ماه رمضان نزول تدریجى قرآن شروع شده است.

خلاصه این پاسخ اینست که:مبعوث شدن پیامبر در ماه رجب،ملازم با نزول قرآن در آن ماه نیست.روى این بیان،چه اشکالى دارد پیامبر در ماه رجب مبعوث‏به رسالت‏شود و قرآن در ماه رمضان همان سال نازل گردد.

پاسخ مزبور اگر چه با بسیارى از متون تاریخ موافق نیست(زیرا بسیارى از مورخین تصریح کرده‏اند که آیاتى از سوره‏«علق‏»در همان روز بعثت نازل شده)ولى-مع الوصف-روایاتى نیز داریم که جریان روز بعثت را با شنیدن نداى غیبى تمام کرده و سخنى از نزول قرآن و یا آیات به میان نیاورده است،بلکه موضوع را چنین تشریح مى‏نماید که در آن روز،پیامبر فرشته‏اى را دید که به او مى‏گوید:یا محمد انک لرسول الله و در برخى از روایات فقط شنیدن تنها،نقل شده و سخن از رؤیت فرشته به میان نیامده است.براى توضیح بیشتر به بحار مراجعه شود. (8)

 

منبع:http://www.hawzah.net/Per/E/do.asp?a=ECCBA2.HTM


چهارشنبه 85 اسفند 23 , ساعت 12:43 عصر

 

درباره تاریخ بعثت رسولخدا(ص)در روایات و احادیث‏شیعه و اهل سنت اختلاف است و مشهور میان علماء ودانشمندان شیعه آن است که بعثت آنحضرت در بیست وهفتم رجب سال چهلم عام الفیل بوده،چنانچه مشهور میان علماءو محدثین اهل سنت آن است که این ماجرا در ماه‏مبارک رمضان آن سال انجام شده که در شب و روز آن نیزاختلاف دارند،که برخى هفده رمضان و برخى هیجدهم و جمعى نیز تاریخ آنرا بیست و چهارم آن ماه دانسته‏اند. (1) و البته در پاره‏اى از روایات شیعه نیز بعثت رسولخدا(ص)درماه رمضان ذکر شده مانند روایت عیون الاخبار صدوق(ره)که‏متن آن اینگونه است که:

وقتى شخصى به نام فضل از امام رضا علیه السلام مى‏پرسدکه چرا روزه فقط در ماه مبارک رمضان فرض شد و در سایرماهها فرض نشد؟امام علیه السلام در پاسخ او فرمود:

«لان شهر رمضان هو الشهر الذى انزل الله تعالى فیه القرآن...»

تا آنجا که میفرماید:«...و فیه نبى محمد صلى الله علیه و آله‏»-یعنى بدانجهت که ماه رمضان همان ماهى است که خداى‏تعالى قرآن را در آن نازل فرمود...و همان ماهى است که‏محمد(ص)در آن به نبوت برانگیخته شد... (2) که چون مخالف با روایات دیگر شیعه در اینباره بوده است.

مرحوم مجلسى احتمال تقیه در آن داده،و یا فرموده که باید حمل بر برخى‏معانى دیگرى جز معناى بعثت اصطلاحى شود،زیراتاریخ بیست و هفتم ماه رجب بنظر آن مرحوم نزد علماى امامیه‏مورد اتفاق و اجماع بوده و گفته است:«...و علیه اتفاق‏الامامیة‏».

و اما نزد محدثین و علماى اهل سنت همانگونه که گفته شدمشهور همان ماه رمضان است (3) ،اگر چه در شب و روز آن‏اختلاف دارند،و در برابر آن نیز برخى از ایشان دوازدهم ماه‏ربیع الاول و یا دهم آن ماه،و برخى نیز مانند شیعه‏بیست و هفتم رجب را تاریخ بعثت دانسته‏اند. (4) و بدین ترتیب‏اقوال درباره تاریخ ولادت آنحضرت بدین شرح است:

1-بیست و هفتم ماه رجب و این قول مشهور و یا مورد اتفاق‏علماى شیعه و برخى از اهل سنت است (5) .

2-ماه رمضان(17 یا 18 یا 24 آن ماه)و این قول نیز مشهور نزدعامه و اهل سنت است (6) .

3-ماه ربیع الاول(دهم و یا دوازدهم آن ماه)و این قول نیز ازبرخى از اهل سنت نقل شده (7) .

و اما مدرک این اقوال:مدرک شیعیان در این تاریخ یعنى 27 رجب،روایاتى است‏که از اهل بیت عصمت و طهارت رسیده مانند روایاتى که در کتاب شریف کافى از امام صادق علیه السلام و فرزند بزرگوارش‏حضرت موسى بن جعفر علیه السلام روایت‏شده،و نیز روایتى که‏در امالى شیخ(ره)از امام صادق علیه السلام نقل شده است (8) و از آنجا که‏«اهل البیت ادرى بما فى البیت‏»گفتار این‏بزرگواران براى ما معتبرتر از امثال عبید بن عمیر و دیگران است.

و اما اهل سنت که عموما ماه رمضان را تاریخ بعثت‏دانسته‏اند مدرک آنها در این گفتار اجتهادى است که از چند نظرمخدوش و مورد مناقشه است،و آن اجتهاد این است که فکرکرده‏اند بعثت رسولخدا توام با نزول قرآن بوده،و نزول قرآن نیزطبق آیه کریمه:شهر رمضان الذى انزل فیه القرآن... (9) در ماه‏مبارک رمضان انجام شده،و با این دو مقدمه نتیجه‏گیرى کرده‏و گفته‏اند:بعثت رسولخدا در ماه رمضان بوده است،در صورتیکه‏هر دو مقدمه و نتیجه‏گیرى مورد خدشه است زیرا:

اولا-این گونه آیات که با لفظ‏«انزال‏»آمده بگفته اهل‏تفسیر و لغت مربوط به نزول دفعى قرآن کریم است-چنانچه مقتضاى لغوى آن نیز همین است-نه نزول تدریجى آن،و دراینکه نزول دفعى آن به چه صورتى بوده و معناى آن چیست.

اقوال بسیارى وجود دارد که نقل و تحقیق در اینباره از بحث‏تاریخى ما خارج است.و قول مشهور آن است که ربطى به‏مسئله بعثت رسولخدا(ص)که بگفته خود آنها بیشتر از چند آیه‏معدود بر پیغمبر اکرم نازل نشد ندارد،و مربوط است‏به نزول‏دفعى قرآن بر بیت المعمور و یا آسمان دنیا-چنانچه سیوطى ودیگران در ضمن چند حدیث در کتاب در المنثور و اتقان از ابن‏عباس نقل کرده‏اند-و عبارت یکى از آن روایات که سیوطى‏آنرا در در المنثور در ذیل همین آیه از ابن عباس روایت کرده‏اینگونه است که گفته است:

«شهر رمضان و اللیلة المبارکة و لیلة القدر فان لیلة القدر هى‏اللیلة المبارکة و هى فى رمضان،نزل القرآن جملة واحدة من‏الذکر الى البیت المعمور،و هو موقع النجوم فى السماء الدنیا،حیث وقع القرآن،ثم نزل على محمد(ص)بعد ذلک‏فى الامر و النهى و فى الحروب رسلا رسلا» (10) .

یعنى ماه رمضان و شب مبارک و شب قدر که شب قدرهمان شب مبارک است که در ماه رمضان است و قرآن در آنشب یکجا از مقام ذکر به بیت المعمور یعنى محل وقوع‏ستارگان در آسمان دنیا نازل شد و سپس تدریجا پس از آن‏در مورد امر و نهى و جنگها بر محمد(ص)فرود آمد.

و به این مضمون حدود ده روایت از او نقل شده است.

و متن روایت دیگرى که از طریق ضحاک از ابن عباس‏روایت کرده چنین است:

«نزل القرآن جملة واحده من عند الله من اللوح المحفوظ الى‏السفرة الکرام الکاتبین فى السماء الدنیا فنجمه السفرة على‏جبرئیل عشرین لیلة،و نجمه جبرئیل على النبى عشرین‏سنة‏» (11) .

یعنى قرآن یکجا از نزد خداى تعالى از لوح محفوظ به‏سفیران(فرشتگان)گرامى و نویسندگان آن در آسمان دنیانازل گردید و آن سفیران در بیست‏شب تدریجا آنرا برجبرئیل نازل کردند،و جبرئیل نیز در بیست‏سال آنرا بررسول خدا نازل کرد.

این درباره اصل نزول قرآن در ماه مبارک رمضان و شب قدر.

و ثانیا-در مورد قسمت دوم استدلال ایشان که نزول قرآن راتوام با بعثت رسولخدا(ص)دانسته‏اند.آن نیز مخالف با گفتار خودشان بوده و مخدوش است،زیرا عموم مورخین و محدثین اهل‏سنت معتقدند که نبوت و بعثت رسولخدا در آغاز بصورت رؤیا ودر عالم خواب بوده و پس از گذشت مدتها که برخى آنرا شش‏ماه و برخى سه سال و برخى کمتر و بیشتر دانسته‏اند در عالم‏بیدارى به آنحضرت وحى شد و جبرئیل بر آن بزرگوار نازل گردیدو قرآن را آورد.

و این جزء نخستین حدیثهاى صحیح بخارى است که ازعایشه نقل کرده که گوید:

اول ما بدى‏ء به رسول الله(ص)من الوحى الرؤیا الصادقه‏فى النوم و کان لا یرى رویا الا جاءت مثل فلق الصبح،ثم‏حبب الیه الخلاء فکان یخلو بغار حراء فیتحنث فیه اللیالى‏ذوات العدد قبل ان ینزع الى اهله و یتزود لذلک،ثم یرجع‏الى خدیجه فیتزود لمثلها،حتى جائه الحق و هو فى غارحراء،فجاءه الملک فقال:اقرا...

و البته ما در آینده روى این حدیث و ترجمه آن مشروحا بحث‏خواهیم کرد،و این مطلب را تذکر خواهیم داد که در این حدیث‏جاى این سئوال هست که آیا عایشه این حدیث را از چه کسى‏نقل کرده و آیا گوینده حدیث رسولخدا(ص)بوده یا دیگرى،زیرا خود عایشه که در هنگام نبوت رسولخدا(ص)هنوز بدنیانیامده بود و قاعدتا این روایت را از دیگرى نقل کرده است،ولى در اینجا از او نام نبرده...!

مگر اینکه بگویند:این اجتهاد و نظریه خود ایشان بوده که‏در اینباره اظهار کرده‏اند که در اینصورت این روایت‏خود عایشه‏است و نظریه او است که در اینباره اظهار داشته و از باب حجیت‏روایت‏خارج شده و مانند نظرات دیگر میشود که لابد براى‏امثال بخارى که کتاب خود را با امثال آن افتتاح و آغاز کرده‏حجیت داشته...و بهر صورت پاسخ این سئوال را باید آنهابدهند!

ولى این مطلب بخوبى از این حدیث معلوم میشود که میان‏نزول وحى بر رسول خدا و نزول قرآن فاصله زیادى وجود داشته وتوام با یکدیگر نبوده و در نهایه ابن اثیر در ماده‏«جزء»در ذیل‏حدیث‏«الرؤیا الصالحة جزء من سبعین جزء من النبوة‏» (12) آمده است که گوید:

«و کان فى اول الامر یرى الوحى فى المنام و دام کذلک نصف‏سنة،ثم راى الملک فى الیقظة‏». (13)

و نظیر این گفتار را سیوطى در کتاب اتقان ذکر کرده (14) .

و بلکه برخى از ایشان فاصله میان بعثت رسولخدا(ص)ونزول قرآن را چنانچه گفتیم سه سال دانسته و به این مطلب‏تصریح کرده‏اند،که یکى از آنها روایت زیر است که ابن کثیرآنرا صحیح و معتبر دانسته و آن روایت امام احمد بن حنبل است‏که بسند خود از شعبى روایت کرده که گوید:

«ان رسول الله(ص)نزلت علیه النبوة و هو ابن اربعین سنة،فقرن بنبوته اسرافیل ثلاث سنین،فکان یعلمه الکلمة و الشى‏ءو لم ینزل القرآن،فلما مضت ثلاث سنین قرن بنبوته جبرئیل،فنزل القرآن على لسانه عشرین سنة،عشرا بمکة و عشرابالمدینة،فمات و هو ابن ثلاث و ستین سنة‏» (15) .

و نظیر همین گفتار از دیگران نیز نقل شده (16) .

و البته ما اکنون در مقام بحث کیفیت نزول قرآن کریم ونزول دفعى و تدریجى و تاریخ نزول و بحثهاى دیگرى که مربوطبه نزول قرآن است نیستیم،و اساسا آن بحثها از بحث تاریخى ماخارج است،و مرحوم علامه طباطبائى و دیگران در اینباره‏تحقیق و قلمفرسائى کرده‏اند که میتوانید به کتاب المیزان وکتابهاى دیگر مراجعه نمائید (17) و تنها در صدد پاسخگوئى به این استدلال بودیم که بعثت رسولخدا(ص)مقارن با نزول قرآن نبوده‏و از این راه نمیتوان تاریخ بعثت رسولخدا(ص)را بدست آورد.

 

منبع:http://www.hawzah.net/Per/E/do.asp?a=ECCBA1.HTM


<   <<   46   47   48   49   50   >>   >

لیست کل یادداشت های این وبلاگ