سفارش تبلیغ
صبا ویژن
به رگهاى دل این آدمى گوشتپاره‏اى آویزان است که شگفت‏تر چیز که در اوست آن است ، و آن دل است زیرا که دل را ماده‏ها بود از حکمت و ضدهایى مخالف آن پس اگر در دل امیدى پدید آید ، طمع آن را خوار گرداند و اگر طمع بر آن هجوم آرد ، حرص آن را تباه سازد ، و اگر نومیدى بر آن دست یابد ، دریغ آن را بکشد ، و اگر خشمش بگیرد بر آشوبد و آرام نپذیرد ، اگر سعادت خرسندى‏اش نصیب شود ، عنان خویشتندارى از دست بدهد ، و اگر ترس به ناگاه او را فرا گیرد ، پرهیزیدن او را مشغول گرداند ، و اگر گشایشى در کارش پدید آید ، غفلت او را برباید ، و اگر مالى به دست آرد ، توانگرى وى را به سرکشى وادارد ، و اگر مصیبتى بدو رسد ناشکیبایى رسوایش کند ، و اگر به درویشى گرفتار شود ، به بلا دچار شود ، و اگر گرسنگى بى طاقتش گرداند ، ناتوانى وى را از پاى بنشاند ، و اگر پر سیر گردد ، پرى شکم زیانش رساند . پس هر تقصیر ، آن را زیان است ، و گذراندن از هر حد موجب تباهى و تاوان . [نهج البلاغه]
 
دوشنبه 86 اردیبهشت 31 , ساعت 12:9 عصر

 

در ماه شعبان سال چهارم مطابق قول مشهور خداى تعالى مولود جدیدى از فاطمه زهرا(س)به رسول خدا(ص)و على بن ابیطالب(ع)عنایت فرمود و نام او را حسین گذاردند و چون روز هفتم ولادت آن حضرت شد گوسفندى براى او عقیقه کردند و سر او را تراشیده و به وزن موى آن حضرت، نقره صدقه دادند.

منبع:

http://www.hawzah.net/Per/E/do.asp?a=ECCCCDG.htm


دوشنبه 86 اردیبهشت 31 , ساعت 12:9 عصر

 

در همین سال فاطمه بنت اسد مادر امیر المؤمنین على(ع)از دنیا رفت، و گذشته از امیر المؤمنین، رسول خدا(ص)نیز در مرگ او بسیار متاثر و غمگین شد، زیرا فاطمه در تربیت و کفالت رسول خدا(ص)با ابو طالب شریک بود تا آنجا که پیغمبر خدا او را مادر خطاب مى‏کرد. صرفنظر از کمال ایمان و استقامتى که در دین داشت و براى اثبات آن همین فضیلت‏براى فاطمه کافى است که بیشتر اهل حدیث و تاریخ در داستان ولادت امیر المؤمنین(ع)از یزید بن قعنب روایت کرده‏اند که گوید:

روزى با عباس بن عبد المطلب و جمعى دیگر در کنار خانه کعبه نشسته بودیم فاطمه بنت اسد که به على حامله بود و آثار درد زاییدن در او ظاهر شده بود بدانجا آمد و گفت:

«رب انى مؤمنة بک و بما جاء من عندک من رسل و کتب، و انى مصدقة بکلام جدى ابراهیم الخلیل و انه بنى البیت العتیق فبحق الذى بنى هذا البیت و بحق‏المولود الذى فى بطنى لما یسرت على ولادتى‏»

[خدایا من به تو ایمان دارم و به همه پیغمبران و کتابهایى که از نزد تو آورده‏اند مؤمن هستم و سخن جدم ابراهیم خلیل را که پایه و بناى این خانه کهن را پى‏ریزى کرد تصدیق و گواهى دارم، پس به حق همان بزرگوار که این خانه را بنا کرد و به حق این مولودى که در رحم دارم کار ولادت او را بر من آسان گردان. ]

گوید: در این وقت دیدم دیوار خانه شکافته شد و فاطمه به درون آن رفت و سپس دیوار به هم آمد مانند آنکه اصلا شکافته نشده و پس از سه روز فاطمه در حالى که مولود جدیدى در دست داشت‏بیرون آمد. . . تا به آخر حدیث.

و روایات دیگرى که در این باره در کتابهاى حدیث و تاریخ آمده و ان شاء الله تعالى در تاریخ زندگانى امیر المؤمنین(ع)مذکور خواهد شد.

و از ابن عباس روایت‏شده که گوید: چون فاطمه بنت اسد از دنیا رفت على(ع)گریان شد و به نزد رسول خدا(ص)آمده جریان را به عرض رسانید، پیغمبر نیز گریست و پیراهن خود را از تن بیرون آورده به على داد و فرمود:

این جامه را بگیر و به زنان بگو او را به خوبى غسل دهند و در این جامه کفن کنند تا من بیایم، و پس از ساعتى آن حضرت بیامد و بر جنازه فاطمه نماز گزارد، سپس داخل قبر شد و در قبر او خوابید آن گاه بیرون آمد و دستور داد او را دفن کنند و با دست‏خود خاک روى قبر او ریخت و در حق او دعا کرده گفت:

«اللهم ثبت فاطمة بالقول الثابت، رب اغفر لامى فاطمة بنت اسد و وسع علیها مدخلها بحق نبیک و الانبیاء الذین من قبلى لانک ارحم الراحمین‏».

[خدایا فاطمه را به گفتار ثابت و محکم پایدار بدار، پروردگارا مادرم فاطمه بنت اسد را بیامرز، و جایگاهش را بر وى وسیع و فراخ گردان به حق پیامبرت و پیامبران گذشته‏ات که پیش از من بوده‏اند که براستى تو مهربانترین مهربانانى. ]

منبع:

http://www.hawzah.net/Per/E/do.asp?a=ECCCCDH.htm


<   <<   21   22   23   24   25   >>   >

لیست کل یادداشت های این وبلاگ