[ چون خبر غارت بردن یاران معاویه را بر أنبار شنید خود پیاده به راه افتاد تا به نخیله رسید . مردم در نخیله بدو پیوستند و گفتند اى امیر مؤمنان ما کار آنان را کفایت مى‏کنیم . امام فرمود : ] شما از عهده کار خود بر نمى‏آیید چگونه کار دیگرى را برایم کفایت مى‏نمایید ؟ اگر پیش از من رعیت از ستم فرمانروایان مى‏نالید ، امروز من از ستم رعیت خود مى‏نالم . گویى من پیروم و آنان پیشوا ، من محکومم و آنها فرمانروا . [ چون امام این سخن را ضمن گفتارى درازى فرمود که گزیده آن را در خطبه‏ها آوردم ، دو مرد از یاران وى نزد او آمدند ، یکى از آن دو گفت : من جز خودم و برادرم را در اختیار ندارم ، اى امیر مؤمنان فرمان ده تا انجام دهم امام فرمود : ] شما کجا و آنچه من مى‏خواهم کجا ؟ [نهج البلاغه]
 
شنبه 88 اردیبهشت 19 , ساعت 2:58 عصر
امام جعفر صادق (ع) : هرگاه پیشامدی پدرم را غمگین می کرد زنان و کودکان را جمع می کرد ، سپس دعا می کرد و آنها آمین می گفتند .
کان أبی إذا أحزنه أمر جمع النساء و الصبیان ثم دعا و أمنوا .
اصول کافی ، ج 4 ، ص 242
 

شنبه 88 اردیبهشت 19 , ساعت 2:58 عصر
امام جعفر صادق (ع) : هیچگاه چهار نفر با هم اجتماع نکرده اند که برای مطلبی به درگاه خدا دعا کنند جز اینکه با اجابت آن دعا از هم جدا شده اند .
ما اجتمع اربعة رهط قط علی أمر واحد فدعوا الا تفرقوا عن إجابة .
اصول کافی ، ج 4 ، ص 242
 

<   <<   21   22   23   24   25   >>   >

لیست کل یادداشت های این وبلاگ