سفارش تبلیغ
صبا ویژن
از آن هنگام که حق را به من نمودند در آن دو دل نگردیدم . [نهج البلاغه]
 
یکشنبه 86 اسفند 26 , ساعت 6:0 عصر
امام علی (ع) :  نقل شده که ضراربن حمزه ضبائی [ که از یاران امام [ ع ] بودبر معاویه وارد شد . معاویه از او خواست که حالات امیرمؤمنان علی [ ع ] را برای او شرح دهد ضرار در پاسخ گفت : گواهیمی دهم که او را در بعضی از مواقف عبادتش دیدم به هنگامیکه شب پرده تاریکی خود را فروافکنده بود . او در محراب ایستاده . و محاسنش را گرفته همچون انسان مارگزیده بخود می پیچید و در تب و تاب بود .و همچون انسان محزون و غمگین گریه می کرد و می گفت :  ای دنیا ایدنیا از من دور شو خود را به من عرضه می کنی؟ یا می خواهی مرا به شوق آوری؟ هرگز آن زمان که تو در من نفوذ کنی فرا نرسد هیهات دور شو دیگری را فریب ده من نیازی به تو ندارم . من تو را سه طلاقه کرده ام که رجوعی در آن نیست .  زندگی تو کوتاه موقعیت تو کم و آرزوی تو پست است  آه از کمیزاد و توشه و طولانی بودن راه و دوری سفر و عظمت مقصد .
77 - و من خبر ضرار بن حمزه الضبائی عند دخوله علی معاویه و مسالته له عن امیر المؤمنین ، وقال : فاشهد لقد رایته فی بعض مواقفه و قد ارخی اللیل سدوله و هو قائم فی محرابه قابض علی لحیته یتململ تململ السلیم ، و یبکی بکاه الحزین ، و یقول : یا دنیا یا دنیا ، الیک عنی ابی تعرضت ? ام الی تشوقت ? لا حان حینک هیهات غری غیری ، لا حاجه لی فیک ، قد طلقتک ثلاثا لا رجعه فیها فعیشک قصیر ، و خطرک یسیر ، و املک حقیر آه من قله الزاد ، و طول الطریق و بعد السفر ، و عظیم المورد
نهج البلاغه


لیست کل یادداشت های این وبلاگ