بر دلت جامه پرهیزگاری بپوشان تا به دانش برسی [از سفارشهای خضر به موسی علیه السلام]
 
شنبه 86 خرداد 19 , ساعت 12:29 عصر

 

مبارزه با غلات و مدعیان دروغین بابیت و نیابت و وکالت و افشاى ادعاهاى باطل آنان را نیز باید به فعالیتهاى نواب اربعه افزود. چنانکه در سیره امام هادى توضیح دادیم، گروهى از افراد منحرف و جاه طلب با طرح مطالب بى‏اساس از قبیل ربوبیت و الوهیت ائمه، مقاماتى براى خود ادعا مى‏کردند و به نام امام از مردم خمس یا وجوه دیگر را مى‏گرفتند و این موضوع موجبات بدنامى شیعه را فراهم ساخته و مشکلاتى براى ائمه ایجاد مى‏کرد.

در عصر غیبت صغرى، علاوه بر اینها، افراد دیگرى پیدا شدند که به دروغ مدعى سفارت و نیابت‏خاص امام بودند و در اموال متعلق به امام تصرفات بیمورد نموده و در مسائل فقهى و اعتقادى، سخنان گمراه کننده بر زبان مى‏راندند. اینجا بود که نواب خاص، با رهنمود امام، به مقابله با آنان بر مى‏خاستند و گاه در طرد و لعن آنان از ناحیه حضرت، توقیع صادر مى‏شد.

ابو محمد شریعى، محمد بن نصیر نمیرى، احمد بن هلال کرخى، ابو طاهر محمد بن على بن بلال، حسین بن منصور حلاج و محمد بن على شلمغانى از این گروه بودند. (1)

شلمغانى قبلا از فقهاى شیعه شمرده مى‏شد و حتى کتابى به نام «تکلیف‏» نوشته بود، ولى بعدها به غلو و انحراف کشده شد و افکارى کفر آمیز مطرح کرد. از آن جمله، بر روى نظریه حلول تاکید مى‏کرد و مى‏گفت: روح پیامبر اسلام صلى الله علیه و آله و سلم در پیکر محمد بن عثمان (سفیر دوم) ، روح امیر مؤمنان-علیه السلام-در کالبد حسین بن روح (نایب خاص سوم) و روح حضرت فاطمه-علیها السلام-در بدن ام کلثوم، دختر محمدبن عثمان حلول کرده است.

حسین بن روح، این عقیده را کفر و الحاد معرفى کرده آن را از نوع عقاید مسیحیان در مورد حضرت مسیح شمرد و او را طرد نمود و با افشاى افکار باطلش او را در میان قومش رسوا ساخت. با توجه به نقش تخریبى شلمغانى بود که در ذیحجه سال سیصد و دوازده، توقیعى توسط حسین بن روح در لعن و تکفیر و ارتداد او صادر گردید و سرانجام در سال 323 کشته شد. (2)

منبع:

http://www.hawzah.net/Per/E/do.asp?a=EANFC.htm



لیست کل یادداشت های این وبلاگ