سفارش تبلیغ
صبا ویژن
آنکه حکمتها را شناخت، بر افزودن آنها قرار از کف بداد . [امام علی علیه السلام]
 
چهارشنبه 86 خرداد 16 , ساعت 11:47 صبح

 

طبرسى در اعلام الورى گوید: درباره گوشه‏اى از خصایص و مناقب و اخلاق بزرگوارانه آن حضرت، ابراهیم بن عباس (یعنى صولى) گوید: رضا (ع) را ندیدم که از چیزى سؤال شود و آن را نداند. و هیچ کس را نسبت‏بدانچه در عهد و روزگارش مى‏گذشت داناتر از او نیافتم. مامون بارها او را با پرسش درباره هر چیزى مى‏آزمود و امام به او پاسخ مى‏داد و پاسخ وى کامل بود و به آیاتى از قرآن مجید تمثل مى‏جست. آن حضرت هر سه روز یک بار قرآن را ختم مى‏کرد و خود مى‏فرمود: اگر بخواهم مى‏توانم در کمتر از این مدت هم قرآن را ختم کنم اما من هرگز به آیه‏اى برنخورده‏ام جز آن که در آن اندیشیده‏ام که چیست و در چه زمینه‏اى نازل شده است.

همچنین از ابراهیم بن عباس صولى نقل شده است که گفت: هیچ کس را فاضل‏تر از ابو الحسن رضا نه‏دیده و نه‏شنیده‏ام. از او چیزهایى دیده‏ام که از هیچ کس ندیدم. هرگز ندیدم با سخن گفتن به کسى جفا کند. ندیدم کلام کسى را قطع کند تا خود آن شخص از گفتن فارغ شود. هیچ گاه حاجتى را که مى‏توانست‏برآورده سازد، رد نمى‏کرد. هرگز پاهایش را پیش روى کسى که نشسته بود دراز نمى‏کرد. ندیدم به یکى از دوستان یا خادمانش دشنام دهد. هرگز ندیدم آب دهان به بیرون افکند و یا در خنده‏اش قهقهه بزند بلکه خنده او تبسم بود. چنان بود که اگر تنها بود و غذا برایش مى‏آوردند غلامان و خدمتگزاران و حتى دربان و نگهبان را بر سفره خویش مى‏نشانید و با آنها غذا مى‏خورد. شبها کم مى‏خوابید و بسیار روزه مى‏گرفت. سه روز، روزه در هر ماه را از دست نمى‏داد و مى‏فرمود: این سه روز برابر با روزه یک عمر است. بسیار صدقه پنهانى مى‏داد بیشتر در شبهاى تاریک به این کار دست مى‏زد. اگر کسى ادعا کرد که فردى مانند رضا (ع) را در فضل دیده است، او را تصدیق مکنید.

طبرسى از محمد بن ابو عباد نقل کرده است که گفت: «امام رضا (ع) در تابستان بر حصیر و در زمستان بر پلاس بود. جامه خشن مى‏پوشید و چون در میان مردم مى‏آمد آن را زینت مى‏داد. صدوق در عیون اخبار الرضا (ع) گوید: آن حضرت کم خوراک بود و غذاى سبک مى‏خورد. در کتاب خلاصة تذهیب الکمال به نقل از سنن ابن ماجه گفته شده است: امام رضا (ع) سید بنى هاشم بود و مامون او را بزرگ مى‏داشت و تجلیلش مى‏کرد و او را ولیعهد خود در خلافت قرار داد. حاکم در تاریخ نیشابور گوید: وى با آن که بیست و اندى از سالش مى‏گذشت در مسجد رسول خدا (ص) فتوا صادر مى‏کرد. و در تهذیب التهذیب آمده است: رضا با وجود شرافت نسب از عالمان و فاضلان بود.

صدوق در عیون اخبار الرضا (ع) به سند خود از رجاء بن ابو ضحاک، که مامون وى را براى آوردن امام رضا (ع) ماموریت داده بود، نقل کرده است: به خدا سوگند مردى پرهیزکارتر و یادکننده‏تر مر خداى را و خدا ترس‏تر از رضا (ع) ندیدم. وى در ادامه گفتار خود مى‏افزاید: وى به هر شهرى که قدم مى‏گذاشت مردم آن شهر به سویش مى‏آمدند و در خصوص مسایل دینى خود از وى پرسش مى‏کردند و او نیز پاسخشان مى‏داد و براى آنان احادیث‏بسیارى از پدر و پدرانش، از على (ع) و رسول خدا (ص) نقل مى‏کرد. چون با امام رضا (ع) به نزد مامون بازگشتم وى درباره حالت آن حضرت در سفر از من پرسش کرد. من نیز آنچه دیده بودم از روز و شب و کوچ و اقامتش براى وى بازگفتم. مامون گفت: آرى اى ابن ابو ضحاک وى از بهترین مردم زمین و داناترین و پارساترین ایشان است.

فضایل و مناقب آن حضرت بسیار است و در کتابهاى حدیث و تاریخ ذکر شده. یافعى در مرآة الجنان گوید: در سال 203 امام بزرگوار و عظیم الشان، سلاله سروران بزرگ، ابو الحسن على بن موسى الکاظم یکى از ائمه دوازده‏گانه صاحبان مناقب که امامیه خود را بدیشان منسوب مى‏سازند و بناى مذهب خود را بر آنان اقتصار مى‏کنند، درگذشت. با توجه به آنچه که در زندگى امام صادق (ع) گفتیم مبنى بر آن که امامان همگى کامل‏ترین مردم زمان خویش بوده‏اند تنها به ذکر گوشه‏اى از مناقب و فضایل آن حضرت اکتفا مى‏کنیم چرا که بازگفتن تمام مناقب آن بزرگوار بس مشکل و دشوار است:

نخست: علم

قبلا از ابراهیم بن عباس صولى نقل کردم که گفت: ندیدم از رضا (ع) پرسشى شود که او پاسخ آن را نداند. هیچ کس را نسبت‏بدانچه در عهد و روزگارش مى‏گذشت داناتر از او ندیدم. مامون او را بارها با پرسش درباره چیزهایى مى‏آموزد اما امام به وى پاسخ کامل مى‏داد و در پاسخش به آیاتى از قرآن مجید تمثل مى‏جست. در اعلام الورى از ابو صلت عبد السلام بن صالح هروى نقل شده است که گفت: هیچ کس را داناتر از على بن موسى الرضا ندیدم و هیچ دانشمندى را ندیدم که درباره آن حضرت جز شهادتى که من مى‏دهم، بدهد. مامون در یکى از مجالس خود تعدادى از علماى ادیان و فقهاى اسلام و متکلمان را جمع کرده بود. پس امام در بحث و مناظره بر همه آنان چیره شد به گونه‏اى که هیچ کس نبود جز آن که بر فضل امام رضا (ع) و کوتاهى خود اعتراف کردند. از خود آن حضرت شنیدم که مى‏فرمود: در روضه مى‏نشستم و علما در مدینه بسیار بودند. چون یکى از ایشان در حل مساله‏اى عاجز مى‏ماند همگى براى حل آن مرا پیشنهاد مى‏کردند و مسایل خود را به نزد من مى‏فرستادند و من نیز آنها را پاسخ مى‏دادم. ابو صلت گوید: محمد بن اسحاق بن موسى بن جعفر از پدرش از موسى بن جعفر برایم حدیث کرد که آن حضرت همواره به فرزندانش مى‏فرمود: این برادر شما على بن موسى داناى خاندان محمد (ص) است. پس درباره ادیان خویش از او بپرسید و آنچه مى‏گوید به خاطر سپارید.

ابن شهر آشوب در مناقب به نقل از کتاب الجلاء و الشفاء نقل مى‏کند که محمد بن عیسى یقطینى گفت: چون مردم در کار ابو الحسن رضا (ع) اختلاف کردند من مسائلى که از آن حضرت پرسش شده بود، گرد آوردم که شمار آنها هجده هزار مساله بود. شیخ طوسى در کتاب الغیبه از حمیرى از یقطینى مانند این روایت را نقل کرده است جز آن که در روایت‏شیخ رقم پانزده هزار مساله آمده است.

در مناقب آمده است: ابو جعفر قمى در عیون اخبار الرضا ذکر کرده است که: مامون دانشمندان دیگر ادیان را همچون جاثلیق و راس الجالوت و سران صابئین را مانند عمران صابى و هریذ اکبر و پیروان زردشت و نطاس رومى و متکلمانى مانند سلیمان مروزى را جمع مى‏کرد و آنگاه رضا (ع) را نیز احضار مى‏کرد. آنان از امام پرسش مى‏کردند و آن حضرت یکى پس از دیگرى آنان را شکست مى‏داد. مامون داناترین خلیفه بنى عباس بود اما با این وصف گاه از روى اضطرار تسلیم حضرت مى‏شد تا آن که وى را ولى‏عهد و همسر دختر خویش کند.

منبع:

http://www.hawzah.net/Per/E/do.asp?a=EAJD1.htm



لیست کل یادداشت های این وبلاگ