سفارش تبلیغ
صبا ویژن
در کتاب نخستین نوشته شده است : ای پسرآدم! رایگان یاد ده؛ همان گونه که رایگان یاد گرفتی . [پیامبر خدا صلی الله علیه و آله]
 
جمعه 86 خرداد 11 , ساعت 12:39 عصر

 

با پایان گرفتن مراسم صلح و کناره‏گیرى امام حسن(ع)از حکومت، آن بزرگوار بار سفر خود را براى حرکت‏به سوى حجاز بست و با خاندان و نزدیکان خود به سمت مدینه حرکت نمود، و به تقاضاى برخى از اهل کوفه نیز-مانند مسیب بن نجبة و دیگران-که خواستار توقف آن حضرت در کوفه شدند پاسخ رد داد، و درخواستشان را نپذیرفت (1) و به مدینه آمد و تا هنگام شهادت آن حضرت، که حدودا در سال پنجاه هجرت اتفاق افتاد، ده سال در مدینه سکونت فرمود.

و چنانچه از روایات استفاده مى‏شود، در این مدت نیز یکى دو بار با معاویه و درباریان او مانند عمرو بن عاص و مغیرة بن شعبة و مروان حکم و دیگران دیدارهایى داشته و سخنانى از آن حضرت در برخورد با آنها نقل شده است، و در این برخوردها و دیدارها چیزى که همه جا به چشم مى‏خورد، عناد و دشمنى و اهانت و جسارت آنها به امام مجتبى(ع)است که بوضوح و عیان نقل شده و گویا همه جا خود را موظف مى‏دانستند تا امام(ع)را در انظار مردم و در حضور دیگران تحقیر نمایند.

و حتى این شیوه ناپسند در هواداران آنها و بنى‏امیه نیز معمول بوده که هر جا امام(ع)را دیدار مى‏کردند دشنامى داده و یا زخم زبانى به آن بزرگوار بزنند که از آن جمله ابن شهرآشوب در کتاب مناقب از اسماعیل بن ابان روایت کرده که روزى امام حسن(ع)در مسجد رسول خدا(ص)عبورش به جمعى از بنى امیه افتاد که حلقه‏وار دور یکدیگر نشسته بودند و چون آن بزرگواررا دیدار کردند به صورت تمسخر و ریشخند با سر و چشم آن حضرت را به یکدیگر نشان داده و پوزخند زدند...

امام(ع)دو رکعت نماز خواند و سپس به آنها فرمود: من تمسخر و اشارت سر و چشم شما را دیدم، و به دنبال آن سخنانى فرمود که خلاصه‏اش این است که هر مقدار شما حکومت و سلطنت کنید ما دو برابر آن حکومت‏خواهیم کرد و به دنبال آن فرمود:

«و انا لنا کل فى سلطانکم و نشرب و نلبس و ننکح و نرکب، و انتم لا تاکلون فى سلطاننا و لا تشربون و لا تنکحون‏»(و ما با آسایش در دوران حکومت‏شما زندگى روزمره خود را در خوراک و پوشاک و زن و مرکب داریم، ولى شما در دوران حکومت ما چنین آسایشى در خوراک و زندگى خود ندارید.)

منبع:

http://www.hawzah.net/Per/E/do.asp?a=EADHA.htm



لیست کل یادداشت های این وبلاگ