سفارش تبلیغ
صبا ویژن
به زشتى یاد کردن مردمان پشت سر آنان ، سلاحى است براى مرد ناتوان . [نهج البلاغه]
 
شنبه 85 دی 30 , ساعت 6:21 عصر

درگذشت پدر

مطلبى که تذکر آن در اینجا لازم است و شاید لازم بود پیش‏از این تذکر داده شود،و در سفر رسول خدا در شش سالگى به‏یثرب،دخالت داشته و بلکه مى‏توان گفت در هجرت آنحضرت‏به یثرب و انتخاب آن شهر براى هجرت بى‏اثر نبوده،پیوند نسبى‏آنحضرت با یثرب بود،زیرا همانگونه که مى‏دانیم هاشم بن عبدمناف جد آن بزرگوار در یکى از سفرهاى خود به یثرب با«سلمى‏»دختر عمر بن زید...

خزرجى-که از طائفه بنى عدى بن نجاربود-ازدواج کرد،و عبد المطلب پدر عبد الله-و جد رسول خدا-ازهمین زن متولد شد،و مدتى هم در همان شهر یثرب(مدینه)بودتا هنگامى که هاشم بن عبد مناف از دنیا رفت‏برادرش-مطلب‏بن عبد مناف-به مدینه رفت و عبد المطلب را که نامش‏«شیبة‏الحمد»و نام اولش‏«عامر»بود با اصرار زیادى از مادرش سلمى‏باز گرفته و با خود بمکه برد،و چون هنگام ورود بمکه پشت‏سر عمویش مطلب سوار شده و صورتش در اثر آفتاب بیابان حجازرنگین شده بود مردم مکه خیال کردند آن پسرک برده مطلب است که‏از یثرب یا جاى دیگر خریدارى کرده و به او«عبد المطلب‏»گفتند،و با اینکه مطلب بارها بمردم گفت که او برادر زاده وى وفرزند هاشم است ولى همان نام عبد المطلب براى او معروف‏گردید و نام اصلى وى یعنى‏«شیبة الحمد»از یاد رفت.

وفات عبد الله

مشهور آن است که عبد الله قبل از آنکه فرزند بزرگوارش‏رسول خدا(ص)بدنیا بیاید در مدینه از دنیا رفت،و در همان شهردر جائى بنام‏«دار النابغة‏»او را دفن کردند،ولى قول دیگر آن‏است که رسول خدا(ص)بدنیا آمده بود و دو ماه یا بیشتر از عمرشریف آنحضرت گذشته بود که عبد الله از دنیا رفت (1) و یعقوبى وبرخى دیگر معتقدند که این قول دوم اجماعى است و مورد قبول‏بیشتر علماء و دانشمندان است (2) .

ولى ابن اثیر در کتاب اسد الغابة قول اول را ثابت‏تر ومحکم‏تر مى‏داند (3) و ماجراى وفات عبد الله را نیز اینگونه نوشته‏اند که بمنظورتجارت بهمراه کاروان قریش رهسپار شام گردید،و در مراجعت‏از شام بیمار شد،و روى همان پیوند خویشاوندى که‏گفته شد در میان‏«بنى عدى بن نجار»توقف کرد،ولى بیمارى‏او طولانى شده و پس از یک ماه که بسترى بود از دنیا رفت،وچون کاروان قریش بمکة رفت و عبد المطلب از حال وى جویاشد و دانست که در مدینه بیمار ست‏بزرگترین فرزند خود یعنى‏حارث را نزد او بمدینه فرستاد،ولى هنگامى که حارث بمدینه‏آمد متوجه شد که عبد الله از دنیا رفته!

آنچه از عبد الله به رسول خدا(ص)بعنوان ارث رسید:چنانچه ابن اثیر در اسد الغابة نوشته آنچه از عبد الله به

رسول‏خدا(ص)به ارث رسید عبارت بود از یک کنیز بنام‏«ام ایمن‏»و هنگام مرگ خود خطاب به ابو طالب و در مورد سفارش رسول خدا(ص)گفته است نیز همین‏قول تایید مى‏شود،و آن اشعار در صفحات آینده خواهد آمد.

پنج‏شتر و یک گله گوسفند و شمشیرى و مقدارى پول (4) .

و نظیر همین گفتار از واقدى در کتاب‏«المنتقى فى مولودالمصطفى‏»نقل شده که بجز ش مشیر و پول اموال دیگر را ذکر کرده (5) .

و باید دانست که‏«ام ایمن‏»همان کنیزکى است که پس‏از وفات آمنه تربیت رسول خدا(ص )را بعهده گرفت و پیوسته باآن حضرت بود تا وقتى که رسول خدا بزرگ شده و او را آزادک رده و بهمسرى زید بن حارثه در آورد،و تا پنج‏یا شش ماه پس‏از رحلت رسول خدا(ص)نی ز زنده بود و آنگاه از دنیا رفت.



لیست کل یادداشت های این وبلاگ