به رگهاى دل این آدمى گوشتپاره‏اى آویزان است که شگفت‏تر چیز که در اوست آن است ، و آن دل است زیرا که دل را ماده‏ها بود از حکمت و ضدهایى مخالف آن پس اگر در دل امیدى پدید آید ، طمع آن را خوار گرداند و اگر طمع بر آن هجوم آرد ، حرص آن را تباه سازد ، و اگر نومیدى بر آن دست یابد ، دریغ آن را بکشد ، و اگر خشمش بگیرد بر آشوبد و آرام نپذیرد ، اگر سعادت خرسندى‏اش نصیب شود ، عنان خویشتندارى از دست بدهد ، و اگر ترس به ناگاه او را فرا گیرد ، پرهیزیدن او را مشغول گرداند ، و اگر گشایشى در کارش پدید آید ، غفلت او را برباید ، و اگر مالى به دست آرد ، توانگرى وى را به سرکشى وادارد ، و اگر مصیبتى بدو رسد ناشکیبایى رسوایش کند ، و اگر به درویشى گرفتار شود ، به بلا دچار شود ، و اگر گرسنگى بى طاقتش گرداند ، ناتوانى وى را از پاى بنشاند ، و اگر پر سیر گردد ، پرى شکم زیانش رساند . پس هر تقصیر ، آن را زیان است ، و گذراندن از هر حد موجب تباهى و تاوان . [نهج البلاغه]
 
چهارشنبه 86 خرداد 2 , ساعت 4:45 عصر

 

پیغمبر اسلام هنوز در خیبر بود یا در راه بازگشت‏به مدینه بود که خبر بازگشت جعفر را از حبشه بدو دادند و رسول خدا(ص)به قدرى از بازگشت او خورسند شد که فرمود:

«ما ادرى بایهما اسر بفتح خیبر ام بقدوم جعفر»!

[نمى‏دانم کدام یک از این دو خبر براى من خورسند کننده‏تر بود: خبر فتح خیبر یا خبر ورود جعفر!]

و چون به مدینه آمد جعفر بن ابیطالب به استقبال آن حضرت شتافت و رسول خدا پیش رفته او را در آغوش کشید و میان دیدگانش را بوسید و بر طبق روایت کلینى(ره)و شیخ طوسى به او فرمود:

آیا عطیه‏اى به تو ندهم؟و بخششى به تو نکنم؟

جعفر عرض کرد: چرا یا رسول الله!

مردم گمان کردند پیغمبر اسلام مى‏خواهد طلا و نقره‏اى به او بدهد از این رو همگى خیره شده گردن کشیدند و رسول خدا(ص)نماز جعفر را به او تعلیم فرمود ودر فضیلت و ثواب آن بدو گفت:

اگر بتوانى هر روز بخوان و گرنه دو روز یک مرتبه و گرنه هفته‏اى یکبار و گرنه ماه و سالى یک مرتبه این نماز را بخوان که خدا گناهانى که در ما بین آن دو کرده‏اى مى‏آمرزد؟

در حدیث دیگرى است که فرمود: من چیزى را به تو یاد دادم که اگر هر روز آن را انجام دهى از دنیا و آنچه در آن است‏براى تو بهتر است. (1)

منبع:

http://www.hawzah.net/Per/E/do.asp?a=ECCCCGC.htm



لیست کل یادداشت های این وبلاگ