[ و در خبر ضرار پسر ضمره ضبابى است که چون بر معاویه در آمد و معاویه وى را از امیر المؤمنین ( ع ) پرسید ، گفت : گواهم که او را در حالى دیدم که شب پرده‏هاى خود را افکنده بود ، و او در محراب خویش بر پا ایستاده ، محاسن را به دست گرفته چون مار گزیده به خود مى‏پیچید و چون اندوهگینى مى‏گریست ، و مى‏گفت : ] اى دنیا اى دنیا از من دور شو با خودنمایى فرا راه من آمده‏اى ؟ یا شیفته‏ام شده‏اى ؟ مباد که تو در دل من جاى گیرى . هرگز جز مرا بفریب مرا به تو چه نیازى است ؟ من تو را سه بار طلاق گفته‏ام و بازگشتى در آن نیست . زندگانى‏ات کوتاه است و جاهت ناچیز ، و آرزوى تو داشتن خرد نیز آه از توشه اندک و درازى راه و دورى منزل و سختى در آمدنگاه . [نهج البلاغه]
 
سه شنبه 88 اردیبهشت 15 , ساعت 1:50 عصر
امام موسی کاظم(ع) : مصیبت برای شکیبا یکی است و برای بی تابی کننده دوتاست .
المصیبه للصابر واحده و للجازع اثنتان
تحف العقول ، ص 437

سه شنبه 88 اردیبهشت 15 , ساعت 1:50 عصر
امام موسی کاظم(ع) : چیزی نیست که چشمانت آن را بنگرد ، مگر آن که در آن پند و اندرزی است .
ما من شی ء تراه عیناک الا وفیه موعظه
بحاالانوار ، ج 78 ، ص 319

<   <<   16   17      

لیست کل یادداشت های این وبلاگ