[ چون خبر غارت بردن یاران معاویه را بر أنبار شنید خود پیاده به راه افتاد تا به نخیله رسید . مردم در نخیله بدو پیوستند و گفتند اى امیر مؤمنان ما کار آنان را کفایت مى‏کنیم . امام فرمود : ] شما از عهده کار خود بر نمى‏آیید چگونه کار دیگرى را برایم کفایت مى‏نمایید ؟ اگر پیش از من رعیت از ستم فرمانروایان مى‏نالید ، امروز من از ستم رعیت خود مى‏نالم . گویى من پیروم و آنان پیشوا ، من محکومم و آنها فرمانروا . [ چون امام این سخن را ضمن گفتارى درازى فرمود که گزیده آن را در خطبه‏ها آوردم ، دو مرد از یاران وى نزد او آمدند ، یکى از آن دو گفت : من جز خودم و برادرم را در اختیار ندارم ، اى امیر مؤمنان فرمان ده تا انجام دهم امام فرمود : ] شما کجا و آنچه من مى‏خواهم کجا ؟ [نهج البلاغه]
 
جمعه 87 مهر 5 , ساعت 6:0 عصر
امام علی (ع) : آنچه از مال تو از دست رود و مایه پند و عبرت گردد درحقیقت از دست نرفته است
196 - وقال [ع ] : لم یذهب من مالک ما وعظک
نهج البلاغه

جمعه 87 مهر 5 , ساعت 6:0 عصر
امام علی (ع) : امام علیه السلام از کنار مزبله عبور کرد فرمود : این همان است که بخیلان به آن بخل ورزیدند در روایت دیگری چنین نقل شده که امام علیه السلام پس از مشاهده مزبله ای فرمود : این همان چیزی است که دیروز شما بر سر تصاحب آن با هم رقابت داشتید
195 - وقال [ع ] و قد مر بقذر علی مزبله : هذا ما بخل به الباخلون وروی فی خبر آخر انه قال : هذا ما کنتم تتنافسون فیه بالامس
نهج البلاغه

<   <<   46   47   48   49   50   >>   >

لیست کل یادداشت های این وبلاگ