سفارش تبلیغ
صبا ویژن
بارالها ! ... می دانم برترین توشه رهرو به سوی تو، اراده استوار و فروتنی یاری خواهانه است و اینک، قلبم با اراده ای استوار و فروتنی متواضعانه با تو رازگویی می کند . [امام صادق علیه السلام ـ در دعایش هنگام رفتن نزد منصور، خلیفه عبّاسی ـ]
 
چهارشنبه 86 خرداد 16 , ساعت 11:51 صبح

 

شیخ صدوق در عیون اخبار الرضا روایت کرده است: چون رضا (ع) به نیشابور وارد شد در محله‏اى به نام قزوینى (غزینى) فرود آمد. در این محله، حمامى بود که امروز به حمام رضا معروف است. در آنجا چشمه کم آبى وجود داشت. امام بر آن کسى را گماشت تا آب چشمه را بیرون آورد تا آنجا که آب بسیار فزونى گرفت و از بیرون کوچه حوضى ایجاد کرد که چند پل مى‏خورد تا آن حوض، آب از آن فرود مى‏آمد سپس امام رضا (ع) به این چشمه وارد شد و در آن غسل کرد و سپس از آن بیرون آمد و در کنار محل آن نماز گزارد مردم نیز متناوبا در این حوض وارد مى‏شدند و در آن غسل مى‏کردند و براى تبرک از آب آن مى‏نوشیدند و در کنار محل آن چشمه نماز مى‏گزاردند و حاجات خود را از خداوند عز و جل طلب مى‏کردند. این چشمه معروف به‏«چشمه کهلان‏»است که امروز نیز مقصود نظر مردمان مى‏باشد.

حدیث‏سلسلة الذهب

در کتاب فصول المهمة نوشته ابن صباغ مالکى آمده است که مولى السعید امام الدنیا عماد الدین محمد بن ابو سعید بن عبد الکریم وازن گفته است در محرم سال 596 مؤلف تاریخ نیشابور در کتابش نوشته است: چون على بن موسى الرضا (ع) در همان سفرى که به فضیلت‏شهادت نایل آمد، به نیشابور قدم نهاد در هودجى پوشیده و بر استرى سیاه و سفید نشسته بود. شور و غوغا در نیشابور برپا شد. پس دو پیشواى حافظ احادیث نبوى و رنج‏برندگان بر حفظ سنت محمدى، ابو زرعه رازى و محمد بن اسلم طوسى، که عده بى‏شمارى از طالبان علم و محدثان و راویان و حدیث‏شناسان، آن دو را همراهى مى‏کردند، نزد امام رضا (ع) آمده عرض کردند: اى سرور بزرگ، فرزند امامان بزرگ، به حق پدران پاک و اسلاف گرامى‏ات نمى‏خواهى روى نیکو و مبارک خود را به ما نشان دهى و براى ما حدیثى از پدرانت از جدت محمد (ص) روایت کنى؟ما تو را به او سوگند مى‏دهیم. پس امام خواستار توقف استر شد و به غلامانش دستور داد پرده‏ها را از هودج کنار زنند. چشمان خلایق به دیدار چهره مبارک آن حضرت منور گردید. آن حضرت دو گیسوى بافته شده داشت که بر شانه‏اش افکنده بود. مردم، از هر طبقه‏اى ایستاده بودند و به وى مى‏نگریستند. گروهى فریاد مى‏کردند و دسته‏اى مى‏گریستند و عده‏اى روى در خاک مى‏مالیدند و گروهى نعل استرش را مى‏بوسیدند. صداى ضجه و فریاد بالا گرفته بود. پس امامان و علما و فقها فریاد زدند: اى مردم بشنوید و به خاطر سپارید و براى شنیدن چیزى که شما را نفع مى‏بخشد سکوت کنید و ما را با صداى ناله و فریاد و گریه خود میازارید. ابو زرعه و محمد بن اسلم طوسى در صدد املاى حدیث‏بودند. پس على بن موسى الرضا (ع) فرمود: حدیث کرد مرا پدرم موسى کاظم از پدرش جعفر صادق از پدرش محمد باقر از پدرش على زین العابدین از پدرش حسین شهید کربلا از پدرش على بن ابى طالب که گفت: عزیزم و نور چشمانم رسول خدا صلى الله علیه و آله و سلم فرمود: جبرئیل حدیث کرد مرا و گفت‏شنیدم پروردگار سبحانه و تعالى مى‏فرماید: کلمه‏«لا اله الا الله‏»دژ من است. هر که آن را بگوید به دژ من وارد گشته است و آن که به دژ من وارد شده از عذاب من ایمن و آسوده است.

سپس پرده هودج را افکند و رفت. پس نویسندگانى که این حدیث را نوشتند شماره کردند افزون بر بیست هزار نفر بودند. و در روایتى است که بیست و چهار هزار مرکب‏دان، به جز دوات، در آن روز شمارش شد.

رسیدن امام رضا (ع) به مرو

ابو الفرج و شیخ مفید در تتمه گفتار سابق خویش آورده‏اند که جلودى آن حضرت را با همراهان خود از خاندان ابو طالب بر مامون وارد کرد. مامون همراهان امام را در یک خانه و على بن موسى الرضا (ع) را در خانه‏اى دیگر جاى داد. مفید گوید: مامون امام را مورد اکرام و بزرگداشت قرار داد.

منبع:

http://www.hawzah.net/Per/E/do.asp?a=EAJFCC1.htm



لیست کل یادداشت های این وبلاگ