اعتراض مهم شورشیان به عثمان، مربوط به بذل و بخششهاى وى به افراد خاندان اموى بود.دامنه این بخششها که در اوائل به تمامى برجستگان قریش و سپس تنها به امویان بود، بسیار وسیع بود.مخالفت طلحه و زبیر ناشى از همین موضع اخیر عثمان در چرخش کامل به نفع بنى امیه بود.لذا عبد الله بن عمرو به درستى درباره شمارى از مخالفان مىگفت: اگر به شما پول بدهد راضى مىشوید اما اگر به خویشان خودش بدهد بر او خشم مىکنید. (1) افزون بر آن اسراف و اشرافیگرى در دستگاه خلافت عثمان در قیاس با آنچه پیش از آن بود، سبب اعتراض شده بود.عثمان خانه سنگى محکمى با درهاى چوبى زیبایى در مدینه ساخت. (2) و این در برابر سیاست مالى عمر، شگفتى بسیارى را برانگیخته بود.زمانى که در این باره به او اعتراض شد، گفت: من این خانه را از بیت المال ساختهام، آیا بعد از من براى شما نخواهد بود؟ . (3) زمینى که گفته شده از صدقات رسول خدا (ص) بود، به حارث بن حکم (برادر مروان بخشید.فدک نیز که بر سر آن اختلاف میان حضرت زهرا (س) و ابوبکر صورت گرفته و آنان به عنوان اموال عمومىگرفته بودند به مروان بن حکم داماد خلیفه بخشوده شد. (4) شاعرى، ضمن اشعارى بر خورد شیخین را با عثمان درباره اموال بیت المال مقایسه کرده و در انتها به بخشش خمس غنائم افریقیه که گویا برابر پانصد هزار دینار بوده به مروان، اشاره کرده است.
و أعطیت مروان خمس العباد
فهیهات شأوک ممن سعى. (5)
ابن قتیبه مىگوید: عثمان صد هزار درهم. (6) و به قولى دیگر سیصد هزار درهم. (7) به حکم بن ابى العاص پرداخت.همین طور چهار صد هزار درهم به خالد بن اسید بخشید. (8) عبد الله بن سعد بن ابى سرح نیز بهره وافرى از غنائم افریقیه گرفته است. (9) همچنین عثمان مهریه فراوانى براى همسرانش قرار مىداد. (10) علامه امینى با توجه به آگاهیهاى تاریخى داده شده، جدولى از این بخششها را به افراد پیشگفته و نیز کسانى چون زبیر، سعد بن ابى وقاص، یعلى بن امیه، زید بن ثابت و...و عدهاى دیگر را به دست داده است. (11)
در ارتباط با مسائل مالى، عثمان با چند نفر درگیر شد.مهمترین آنها ابوذر بود.گفتهاند که ابوذر با استناد به آیه کنز سخت بر عثمان مىتاخت.به نقل سیوطى عثمان کوشید تا واو اول آیه کنز را بر دارد تا آیه صرفا مربوط به اهل کتاب باشد.اما بر اثر مخالفت سخت ابى بن کعب از این کار منصرف شد. (12) عثمان درباره مسائل مالى دیگرى نیز با ابوذر درگیر شد. (13) حاصل نظر عثمان که آن را با استفتاى از کعب الاحبار به دست آورده بود این بود که بیت المال ملک خلیفه است و او هر کارى که بخواهد با آن مىتواند انجام دهد.
عثمان به ابن مسعود، که بیت المال کوفه در دستش بود گفت: تو «خازن» ما هستى! ابن مسعود گفت: من گمان مىکردم که «خازن مسلمانان» هستم، اکنون، اگر بناست خازن تو باشم این کلید و این هم تو.زمانى که ابن مسعود از کوفه به مدینه آمد و این چنین کلیدبیت المال را به او داد، عثمان پس از توهین فراوان، دستور داد تا او را کتک مفصلى زده و از مسجد بیرون کردند.امام على (ع با اعتراض به عثمان، ابن مسعود را به خانهاش رساند.ابن مسعود دو سال پیش از عثمان درگذشت و وصیت کرد تا عمار بر او نماز بگذارد نه عثمان. (14) نظیر همین اتفاق درباره عبد الله بن ارقم نیز روى داد و او نیز گفت: تصورش بر این بوده که خازن مسلمانان است، اما اکنون که معلوم شده خازن خلیفه است دیگر نمىخواهد چنین مسئولیتى را بپذیرد. (15)
عثمان در حضور ابوذر از کعب الاحبار، چنین استفتا کرد: اى ابا اسحاق! نظر تو درباره جمع اموال، که از آن صدقه داده شود، براى در راه مانده [براى فقراى درمانده] خرج شود و با آن صله رحم شود [به خویشاوندان داده شود] چیست؟ کعب الاحبار گفت: امید خیر براى صاحب او دارم.ابوذر خشمگین شده و عصایش را بلند کرد تا بر سر او بکوبد. (16) ابوذر به عثمان مىگفت: رسول خدا (ص) فرمود: دوست داشتنىترین شما نزد من کسى است که بر سر عهدى که با او بستهام بماند تا به من ملحق شود؛ شما همه گرفتار دنیا شدید، جز من که بر عهد خویش پاى بند ماندم. (17)
معاویه اموال بیت المال را «مال الله» مىخواند.تا تصرف در آن را منحصر به خود کرده و یا اساسا آن را به خود اختصاص دهد.ابوذر در اعتراض به او مىگفت چرا «مال المسلمین» را «مال الله» مىخواند. (18) و از قضا این امر با حکایت دیگرى تأیید شد.زهرى مىگوید: در خزینه بیت المال، حوالههاى فراوانى بود که عثمان برخى را به کسانى از خویشان بخشید.به همین جهت کسانى بر او طعنه زدند.وقتى خبردار شد گفت: این «مال الله» است، من به هر کس بخواهم مىدهم؛ عمار به او اعتراض کرد؛ پس او را آنقدر زدند که بیهوش شد. (19) نمونههاى دنیاگرایى شدید در سیاست عملى عثمان و کارگزاران وىوجود دارد؛ معاویه در رأس این فعالیتها قرار داشته و در شام براى خود سلطنتى بر پا کرده بود.بعدها درباره معاویه بیشتر سخن خواهیم گفت.
مودودى ذیل عنوان «از خلافت راشده تا ملوکیت» ، بحث را از سپردن ولایات مهم از سوى عثمان، به خویشانش آغاز مىکند؛ به نظر او، حکومت این عناصر که عمدتا از «طلقا» به شمار مىآمدند، نوعى حکومت قبیلهاى بر جامعه مسلمانان بوده است. (20) او از جمله از اشتباهات عثمان را واگذار کردن تمامى شامات به معاویه و نگه داشتن او براى چندین سال در حکومت آن ناحیه مىداند.وى همین امر را سبب استقلال معاویه و عدم تابعیت از مرکز، توسط او ذکر کرده است. (21) توجیه عثمان براى این بذل و بخششها این بود که بر خلاف عمر که تمایلى به صله رحم نداشت، او بر آن است تا صله رحم کند! (22)
تا آنجا به برخورد عثمان و اطرافیان وى با بیت المال مربوط مىشود، باید یکى از دلایل مهم شورش بر عثمان را از ناحیه افراد برجسته قبایلى دانست که با شمشیر، اموالى را براى خود و سایر مسلمانان بدست آورده و اکنون شاهد بودند که قبیله قریش، بویژه تیره بنى امیه خود را بر تصاحب آن آماده است.این درگیرى عملا در بین قریش شهر نشین صاحب حکومت با قبایل بادیه نشین جنگجو بروز کرده است.محققى (23) با اشاره به این نظریه، حکومت مرکزى را نشانه جهتگیرى اسلامى! و مخالفت شهرها را تبلور استقلال خواهى قبایل و معیارهاى قبیلهاى مىداند.او کشتن عثمان را پیروزى «شهرها» و در واقع پیروزى قبیلهگرایى مىداند.آنچه به نظر درست مىآید آن است که قریش در صدد تحکم بر سرنوشت امت اسلامى بر آمده و این مسأله سبب تحریک قبایل شده است، در اصل عثمان به یک معنا، تبلور عدول از جهت گیرىهاى اسلامى به سمت معیارهاى قبیلهاى است نه آنکه کشتن او، به معناى از میان رفتن جهت گیرى اسلامى و غلبه قبیلهگرایى باشد.
منبع:
http://www.hawzah.net/Per/E/do.asp?a=EACGDB.htm
لیست کل یادداشت های این وبلاگ
احادیث امام سجاد (ع)
احادیث امام حسین (ع)
احادیث امام حسن (ع)
احادیث حضرت زهرا (س)
احادیث حضرت رسول (ص)
زندگینامه 14 معصوم
حضرت فاطمه(س)
امام باقر(ع)
احادیث امام محمد باقر (ع)
احادیث امام جعفر صادق (ع)
مقام قرآن(دین شناسی)
احادیث امام موسی کاظم (ع)
احادیث امام رضا (ع)
احادیث امام جواد (ع)
[همه عناوین(1518)][عناوین آرشیوشده]