سفارش تبلیغ
صبا ویژن
هرکس گفتن «نمی دانم» را واگذارد، به هلاکت گاه خود درآید [امام علی علیه السلام]
 
دوشنبه 86 خرداد 7 , ساعت 3:40 عصر

 

و قد علمتم موضعی من رسول الله (صلى‏الله علیه‏و آله) بالقرابة القریبة و المنزلة الخصیصة وضعنی فی حجره و أنا ولید یضمنی إلى صدره و یکنفنی فی فراشه و یمسنی جسده و یشمنی عرفه و کان یمضغ الشی‏ء ثم یلقمنیه و ما وجد لی کذبة فی قول و لا خطلة فی فعل و لقد قرن الله به (صلى‏الله علیه‏و آله) من لدن أن کان فطیما أعظم ملک من ملائکته یسلک به طریق المکارم و محاسن أخلاق العالم لیله و نهاره

و لقد کنت أتبعه اتباع الفصیل أثر أمه یرفع لی فی کل یوم من أخلاقه علما و یأمرنی بالاقتداء به و لقد کان یجاور فی کل سنة بحراء فأراه و لا یراه غیری و لم یجمع بیت واحد یومئذ فی الإسلام غیر رسول الله (صلى‏الله علیه‏و آله) و خدیجة و أنا ثالثهما أرى نور الوحی و الرسالة و أشم ریح النبوة.

و لقد سمعت رنة الشیطان حین نزل الوحی علیه (صلى‏الله علیه‏و آله) فقلت یا رسول الله ما هذه الرنة فقال هذا الشیطان قد أیس من عبادته إنک تسمع ما أسمع و ترى ما أرى إلا أنک لست بنبی و لکنک لوزیر و إنک لعلى خیر.

و لقد کنت معه (صلى‏الله علیه‏و آله) لما أتاه الملأ من قریش فقالوا له یا محمد إنک قد ادعیت عظیما لم یدعه آباؤک و لا أحد من بیتک و نحن نسألک أمرا إن أنت أجبتنا إلیه و أریتناه علمنا أنک نبی و رسول و إن لم تفعل علمنا أنک ساحر کذاب. فقال (صلى‏الله علیه‏و آله) و ما تسألون قالوا تدعو لنا هذه الشجرة حتى تنقلع بعروقها و تقف بین یدیک فقال (صلى‏الله علیه‏و آله) إن الله على کل شی‏ء قدیرفإن فعل الله لکم ذلک أ تؤمنون و تشهدون بالحق قالوا نعم قال فإنی سأریکم ما تطلبون و إنی لأعلم أنکم لا تفیئون إلى خیرو إن فیکم من یطرح فی القلیب و من یحزب الأحزاب ثم قال (صلى‏الله علیه‏و آله) یا أیتها الشجرة إن کنت تؤمنین بالله و الیوم الآخر و تعلمین أنی رسول الله فانقلعی بعروقک حتى تقفی بین یدی بإذن الله و الذی بعثه بالحق لانقلعت بعروقها و جاءت و لها دوی شدید و قصف کقصف أجنحة الطیر حتى وقفت بین یدی رسول الله (صلى‏الله علیه‏و آله) مرفرفة و ألقت بغصنها الأعلى على رسول الله (صلى‏الله علیه‏و آله) و ببعض أغصانها على منکبی و کنت عن یمینه (صلى‏الله علیه‏و آله) فلما نظر القوم إلى ذلک قالوا علوا و استکبارا فمرها فلیأتک نصفها و یبقى نصفها فأمرها بذلک فأقبل إلیه نصفها کأعجب إقبال و أشده دویا فکادت تلتف برسول الله (صلى‏الله علیه‏و آله) فقالوا کفرا و عتوا فمر هذا النصف فلیرجع إلى نصفه کما کان فأمره (صلى‏الله علیه‏و آله) فرجع فقلت أنا لا إله إلا الله إنی أول مؤمن بک یا رسول الله و أول من أقر بأن الشجرة فعلت ما فعلت بأمر الله تعالى تصدیقا بنبوتک و إجلالا لکلمتک.

فقال‏القوم کلهم بل ساحر کذاب عجیب السحر خفیف فیه و هل یصدقک فی أمرک إلا مثل هذا (یعنوننی) و إنی لمن قوم لا تأخذهم فی الله لومة لائم سیماهم سیما الصدیقین و کلامهم کلام الأبرار عمار اللیل و منار النهار متمسکون بحبل القرآن یحیون سنن الله و سنن رسوله لا یستکبرون و لا یعلون و لا یغلون و لا یفسدون قلوبهم فی الجنان و أجسادهم فی العمل

شما مى‏دانید مرا نزد رسول خدا چه رتبت است، و خویشاوندیم با او در چه نسبت است. آن گاه که کودک بودم مرا در کنار خود نهاد و بر سینه خویشم جا داد، و مرا در بستر خود مى‏خوابانید چنانکه تنم را به تن خویش مى‏سود و بوى خوش خود را به من مى‏بویانید. و گاه بود که چیزى را مى‏جوید، سپس آن را به من مى‏خورانید. از من دروغى در گفتار نشنید، و خطایى در کردار ندید. هنگامى که از شیر گرفته شد خدا بزرگترین فرشته از فرشتگانش را شب و روز همنشین او فرمود تا راههاى بزرگوارى را پیمود، و خویهاى نیکوى جهان را فراهم نمود.

و من در پى او بودم ـ در سفر و حضر ـ چنانکه شتر بچه در پى مادر. هر روز براى من از اخلاق خود نشانه‏اى بر پا مى‏داشت و مرا به پیروى آن مى‏گماشت. هر سال در حراء خلوت مى‏گزید، من او را مى‏دیدم و جز من کسى وى را نمى‏دید. آن هنگام جز خانه‏اى که رسول خدا (ص) و خدیجه در آن بود، در هیچ خانه‏اى مسلمانى را نیافته بود، من سومین آنان بودم . روشنایى وحى و پیامبرى را مى‏دیدم و بوى نبوت را مى‏شنودم.

من هنگامى که وحى بر او (ص) فرود آمد، آواى شیطان را شنیدم. گفتم: اى فرستاده خدا این آوا چیست گفت: «این شیطان است که از آن که او را نپرستند نومید و نگران است. همانا تو مى‏شنوى آنچه را من مى‏شنوم، و مى‏بینى آنچه را من مى‏بینم، جز این که تو پیامبر نیستى و وزیرى و بر راه خیر مى‏روى ـ و مؤمنان را امیرى ـ .»

و من با او بودم، هنگامى که مهتران قریش نزد وى آمدند، و گفتند: «اى محمد (ص) تو دعوى کارى بزرگ مى‏کنى که نه پدرانت چنان دعویى داشتند، نه کسى از خاندانت. ما چیزى را از تو مى‏خواهیم اگر آن را پذیرفتى و به ما نمایاندى، مى‏دانیم تو پیامبر و فرستاده‏اى و گرنه مى‏دانیم جادوگرى دروغگویى.» گفت (ص) : «چه مى‏پرسید» گفتند: «این درخت را براى ما بخوان تا با رگ و ریشه برآید و پیش روى تو در آید.» گفت (ص) : «خدا بر هر چیز تواناست . اگر خدا براى شما چنین کرد، مى‏گروید، و به حق گواهى مى‏دهید» گفتند «آرى.» گفت: «من آنچه را مى‏خواهید به شما نشان خواهم داد. و من مى‏دانم شما به راه خیر باز نمى‏گردید . و در میان شما کسى است که در چاه افکنده شود و کسى است که گروهها را بهم پیوندد و لشکر فراهم آورد.» سپس گفت (ص) : «اى درخت اگر به خدا و روز رستاخیز ایمان گرویده‏اى و مى‏دانى من فرستاده خدایم با رگ و ریشه از جاى برآى، و پیش روى من در آى به فرمان خداى.» پس به خدایى که او را به راستى بر انگیخت، رگ و ریشه درخت از هم گسیخت و از جاى بر آمد بانگى سخت‏کنان و چون پرندگان پرزنان تا پیش روى رسول خدا (ص) بیامد، و شاخه فرازین خود را بر رسول خدا (ص) گسترد، و یکى از شاخه‏هایش را بر دوش من آورد، و من در سوى راست او (ص) بودم. پس چون آنان این ـ معجزه ـ را دیدند، از روى برترى جویى و گردنکشى گفتند : «بگو تا نیم آن نزد تو آید و نیم دیگر بر جاى ماند.» پس او درخت را چنین فرمان داد و نیم آن رو سوى او نهاد، پیش آمدنى سخت شگفت‏آور، و با بانگى هر چه سخت‏تر. چنانکه مى‏خواست خود را به رسول خدا (ص) بپیچد. پس آنان از روى ناسپاسى و سرکشى گفتند: «این نیم را بفرما تا نزد نیم خود باز رود چنانکه بود» و او درخت را چنان فرمود. پس درخت باز گردید و من گفتم: لا اله الا الله، اى فرستاده خدا من نخستین کسم که به تو گروید، و نخستین کس که اقرار کرد که درخت آنچه را فرمودى به فرمان خدا به جا آورد. تا پیامبرى تو را گواهى دهد و گفته تو را بزرگ دارد.»

پس آنان گفتند: «نه که ساحرى است دروغگو، شگفت جادوگر است، و چه آسان است کار او. و چه کسى تو را در کارت تصدیق کند جز او» (و قصدشان من بودم) . من از مردمى هستم که در راه خدا از سرزنش ملامت‏کنندگان باز نمى‏ایستند. نشانه‏هاى آنان، نشانه راستکاران و سخنشان، گفتار درست کرداران. زنده‏داران شبند ـ به عبادت ـ و نشانه‏هاى روزند ـ براى هدایت ـ چنگ در ریسمان قرآن زده‏اند و سنت خدا و فرستاده او را زنده کرده‏اند. نه بزرگى مى‏فروشند، و نه برترى جویى دارند، نه خیانت مى‏کنند و نه تبهکارند. دلهاشان در بهشت است و تن‏هاشان را به کار ـ عبادت ـ وامى‏دارند.

منبع:

http://www.hawzah.net/Per/E/do.asp?a=EACED3.htm



لیست کل یادداشت های این وبلاگ