«فدک، روستایى است که فاصله آن تا مدینه دو روز و بنا بر قولى سه روز است.در آن چشمهاى جوشان و درختان نخل فراوانى است. خداوند در سال هفتم هجرت این زمین را از راه انعقاد صلح به غنیمتبه رسول خدا (ص) داد.و سرزمینى است که از راه صلح فتح شده است.در برخى موارد جان مردم آن سرزمین حفظ مىشود و زمین آنان متعلق به خود آنهاست و در برخى موارد مصالحه مىکنند که تمام یا قسمتى از آن سرزمین از آن پیامبر (ص) باشد.این سرزمینى بود که هیچ مرکب و مرکب سوارى در آن نتاخته بود و تماما و خالصا متعلق به پیغمبر است.»
در این مجلد،ما در دو جا از فدک یاد کردهایم،یکى پس از ذکر«غزوه خیبر»و دیگرى پس از ذکر«سریه ذات السلاسل»،زیرا پیامبر (ص) سریهاى را با على (ع) به فدک اعزام کرد چون پى برده بود که مردم فدک مىخواهند با اهالى خیبر بر ضد پیامبر (ص) همدستشوند.این واقعه پیش از فتح خیبر روى داده است.اهل فدک با شنیدن خبر آمدن على (ع) ،و همراهانش راه گریز در پیش گرفتند.على (ع) ،نیز اموال و داراییهاى آنان را به غنیمت گرفت.اما فدک آن روز توسط مسلمانان فتح نشد.در پى این سریه مردم فدک که ترسیده بودند دست از یارى اهالى خیبر برداشتند و چون خیبر به دست مسلمانان افتاد،مردم فدک بیشتر بیمناک شده به پیامبر (ص) پیغام فرستادند و با او مصالحه کردند.
محدثان و سیره نویسان و مورخان و از جمله محمد بن اسحاق صاحب کتاب المغازى روایت کرده است:
«چون رسول خدا (ص) از کار خیبر فراغ یافت،خداوند در دلهاى ساکنان فدک ترسانداخت.آنان به رسول خدا (ص) پیغام دادند و با او بر نیمى از فدک مصالحه کردند.»وى گوید:«فدک خالصا از آن رسول خدا (ص) بود زیرا هیچ مرکب و مرکب سوارى بر آن نتاخته بود.
پیامبر مردم فدک را در همان دیارشان ابقا کرد و با آنان بر همین نیمه از زمین پیمان مزارعه و مساقات بست.
چون پیامبر (ص) چشم از جهان فروبست فاطمه خواستار میراث خود شد.ابو بکر از پیامبر (ص) روایت کرد که گفت:ما گروه پیامبران،ارث برجاى نمىگذاریم و آن چه باقى گذاریم صدقه است.اصولیون اهل سنت نیز به این حدیث،بنا بر آن که خبر واحد را حجت مىدانند،احتجاج مىکنند.»آنها مىگویند:ابو بکر این حدیث را نقل کرده است و اصحاب آن را پذیرفتهاند پس اجماع شده است.
از طرفى فاطمه خواستار عطا (نحله) خویش شد و گفت که پیامبر فدک را به او بخشیده است.ابو بکر از او شاهد خواست.على و ام ایمن براى فاطمه گواهى دادند اما ابو بکر گفت:اى دختر رسول خدا!مىدانى که جز شهادت دو مرد یا شهادت یک مرد و دو زن مورد قبول نیست.
ابن ابى الحدید گوید:
«از على بن الفارقى مدرس مدرسه غریبه بغداد پرسیدم:آیا فاطمه در ادعاى خود راستگو بود؟گفت:آرى گفتم.پس چرا اگر راست مىگفت ابو بکر فدک را به او باز پس نداد؟!تبسمى کرد و با همه وقار و جدیت و حیاى خود سخن لطیف و نیکویى گفت.وى اظهار داشت:اگر آن روز ابو بکر به مجرد دعوى فاطمه،فدک را به او پس مىداد،فردا دوباره فاطمه پیش او مىرفت و براى همسر خویش خلافت را ادعا مىکرد و ابو بکر را از مقام خلافتخلع مىکرد و آنگاه ابو بکر هیچ عذر و دفاعى از خود نداشت.زیرا ابو بکر به خود قبولانیده بود که فاطمه در آن چه ادعا مىکند راستگوست و براى اثبات ادعاى خود به بینه نیاز ندارد!»
ابن ابى الحدید گوید:
«اگر چه الفارقى این حرف را به طنز و شوخى گفته است اما سخن او را مىتوان درست دانست.»
فاطمه به روایت ابو بکر اذعان نکرد و همچنان بر گرفتن عطاى خویش از پیامبر (ص) پاى فشارى به خرج مىداد.
بخارى در صحیح در باب«فرض الخمس»از عایشه ام المؤمنین نقل کرده است که فاطمه (س) دختر رسول خدا (ص) پس از وفات پیامبر از ابو بکر خواست میراثش را از آن چه که خداوند به پیامبرش بخشیده بود،برایش تقسیم کند.اما ابو بکر به او گفت:
رسول خدا فرموده است:«ما ارث نمىگذاریم و آن چه پس از ما باقى بماند صدقه است.»فاطمه (س) با شنیدن این جواب خشمگین شد و از ابو بکر تا گاه مرگ کناره جست.او شش ماه پس از رسول خدا زیست.
عایشه گوید:فاطمه خواستار بهره خود از میراث رسول خدا (ص) از خیبر و فدک و صدقهاش در مدینه شد،اما ابو بکر از دادن آنها امتناع کرد.
بخارى همچنین در صحیح همان قولى را که از کتاب المغازى درباره غزوه خیبر نقل کردیم،آورده است تا آن جا که مىگوید:
«وقتى ابو بکر از باز پس دادن فدک امتناع ورزید فاطمه از او به کلى دورى جست و با او سخن نگفت تا آن که از دنیا رفت.چون وفات یافت همسرش شبانه او را به خاک سپرد و ابو بکر را مطلع نساخت و خود بر پیکر او نماز گزارد.»
ابن سعد در طبقات به سند خود از عروة بن زبیر نقل کرده است که عایشه همسر پیامبر (ص) به او خبر داد که فاطمه دختر رسول خدا پس از وفات پیامبر (ص) از ابو بکر خواست تا میراث او را که خداوند به پیامبرش ارزانى داشته بود،برایش تقسیم کند، اما ابو بکر به او گفت که رسول خدا فرمود:
«ما میراث برده نشویم و آن چه بر جاى گذاریم صدقه است.»فاطمه از شنیدن این سخن خشمگین شد،وى شش ماه پس از وفات پیامبر (ص) زیست.
بخارى در باب سخن رسول خدا (ص) که فرمود:«لا نورث،ما ترکناه صدقة»به اسناد خود از معمر از زهرى از عروه از عایشه،نقل کرده است که فاطمه و عباس نزد ابو بکر آمده خواستار میراث خود از رسول خدا شدند.آن دو در آن هنگام براى گرفتن زمین پیامبر از فدک و سهم او از خیبر آمده بودند.ابو بکر به آن دو گفت:از رسول خدا شنیدم که مىفرمود:
«ما ارث برده نشویم آن چه باقى گذاریم صدقه است.که خاندان محمد (ص) از این مال مىخورند.»
وى گوید:
«پس فاطمه از ابو بکر دورى جست و تا زمانى که مرد با ابو بکر سخن نگفت.»
اما احمد نیز از عبد الرزاق از معمر،همین روایت را نقل کرده است.همچنین احمد از یعقوب بن ابراهیم از پدرش از صالح بن کیسان از زهرى از عروه از عایشه،نقل کرده است کهگفت:
«فاطمه (س) پس از وفات رسول خدا (ص) از ابو بکر خواست تا میراثش را از آن چه که خداوند بر پیامبر بخشیده بود،تقسیم کند. اما ابو بکر به او گفت:رسول خدا (ص) فرمود:
«ما ارث برده نشویم و آن چه باقى گذاریم صدقه است.»فاطمه خشمگین شد و ابو بکر را ترک کرد و تا زمان مرگ با او سخن نگفت. وى شش ماه پس از پیامبر زندگى کرد.آنگاه وى تمام حدیث را نقل کرده است.ابن کثیر در تاریخ خود از امام احمد نقل کرده است که گفت:چنان که معلوم است على هم به این روایت اذعان نکرده است.او در یکى از خطبههایش گوید:
«بلى در دست ما از آن چه آسمان بر آن سایه افکنده بود تنها فدک بود که نفوس گروهى بر آن بخل به خرج دادند و نفوس گروه دیگرى از آن گذشتند و چه خوب داورى استخداوند.»
منبع:
http://www.hawzah.net/Per/E/do.asp?a=EABGB1.htm
لیست کل یادداشت های این وبلاگ
احادیث امام سجاد (ع)
احادیث امام حسین (ع)
احادیث امام حسن (ع)
احادیث حضرت زهرا (س)
احادیث حضرت رسول (ص)
زندگینامه 14 معصوم
حضرت فاطمه(س)
امام باقر(ع)
احادیث امام محمد باقر (ع)
احادیث امام جعفر صادق (ع)
مقام قرآن(دین شناسی)
احادیث امام موسی کاظم (ع)
احادیث امام رضا (ع)
احادیث امام جواد (ع)
[همه عناوین(1518)][عناوین آرشیوشده]