پیغمبر اسلام هنوز در خیبر بود یا در راه بازگشتبه مدینه بود که خبر بازگشت جعفر را از حبشه بدو دادند و رسول خدا(ص)به قدرى از بازگشت او خورسند شد که فرمود:
«ما ادرى بایهما اسر بفتح خیبر ام بقدوم جعفر»!
[نمىدانم کدام یک از این دو خبر براى من خورسند کنندهتر بود: خبر فتح خیبر یا خبر ورود جعفر!]
و چون به مدینه آمد جعفر بن ابیطالب به استقبال آن حضرت شتافت و رسول خدا پیش رفته او را در آغوش کشید و میان دیدگانش را بوسید و بر طبق روایت کلینى(ره)و شیخ طوسى به او فرمود:
آیا عطیهاى به تو ندهم؟و بخششى به تو نکنم؟
جعفر عرض کرد: چرا یا رسول الله!
مردم گمان کردند پیغمبر اسلام مىخواهد طلا و نقرهاى به او بدهد از این رو همگى خیره شده گردن کشیدند و رسول خدا(ص)نماز جعفر را به او تعلیم فرمود ودر فضیلت و ثواب آن بدو گفت:
اگر بتوانى هر روز بخوان و گرنه دو روز یک مرتبه و گرنه هفتهاى یکبار و گرنه ماه و سالى یک مرتبه این نماز را بخوان که خدا گناهانى که در ما بین آن دو کردهاى مىآمرزد؟
در حدیث دیگرى است که فرمود: من چیزى را به تو یاد دادم که اگر هر روز آن را انجام دهى از دنیا و آنچه در آن استبراى تو بهتر است. (1)
منبع:
http://www.hawzah.net/Per/E/do.asp?a=ECCCCGC.htm
لیست کل یادداشت های این وبلاگ
احادیث امام سجاد (ع)
احادیث امام حسین (ع)
احادیث امام حسن (ع)
احادیث حضرت زهرا (س)
احادیث حضرت رسول (ص)
زندگینامه 14 معصوم
حضرت فاطمه(س)
امام باقر(ع)
احادیث امام محمد باقر (ع)
احادیث امام جعفر صادق (ع)
مقام قرآن(دین شناسی)
احادیث امام موسی کاظم (ع)
احادیث امام رضا (ع)
احادیث امام جواد (ع)
[همه عناوین(1518)][عناوین آرشیوشده]