سفارش تبلیغ
صبا ویژن
آنکه با دانشمندان بنشیند، با من نشسته و هرکس با من بنشیند، گویی با پروردگارم نشسته است [پیامبر خدا صلی الله علیه و آله]
 
سه شنبه 86 خرداد 1 , ساعت 3:35 عصر

 

از حوادثى که در این سال اتفاق افتاد ازدواج پیغمبر با زینب بنت جحش بود این ازدواج مورد بحث و انتقاد برخى از کشیشان مغرض مسیحى قرار گرفته و این عمل پیغمبر را حمل بر علاقه شدید به زن و شهوت جنسى کرده‏اند و به پیروى از منافقین صدر اسلام گفته‏اند: چون پیغمبر زینب را دید و به او علاقه‏مند شد، وسیله طلاق او را فراهم ساخت تا خود با او ازدواج کند؟در اینجا لازم است قدرى در این باره توضیح داده شود و نخست اصل داستان ازدواج او را با زید بن حارثه شوهر اول او ذکر کرده و سپس به دنباله ماجرا مى‏پردازیم.

پیش از این در داستان بعثت رسول خدا و دومین مردى که به آن حضرت ایمان آورد گفته شد که زید بن حارثه چند سال قبل از بعثت‏به صورت برده‏اى به خانه خدیجه آمد و رسول خدا(ص)او را از خدیجه گرفت و آزاد کرد و از آن پس او را پسر خود خواند و مردم مکه او را پسر محمد مى‏نامیدند.

داستان اسارت و بردگى او و ماجراهاى بعدى را مورخین این گونه نوشته‏اند که: زید جوانى از قبیله کلب بود و در ضمن نزاعى که میان قبیله مزبور و یکى از قبایل دیگر عرب روى داد او را به اسارت گرفتند و در بازار عکاظ به معرض فروش در آوردند و حکیم بن حزام - برادر زاده خدیجه - روى سفارشى که قبلا خدیجه براى خریدغلامى به او کرده بود، زید را خرید و براى خدیجه به مکه آورد، پس از آنکه پیغمبر اسلام خدیجه را به همسرى اختیار کرد به زید علاقه‏مند شد تا بدانجا که او را زید الحب نامیدند. خدیجه که چنان دید او را به پیغمبر بخشید و در این خلال جریانى اتفاق افتاد که پدر و خویشان زید مطلع شدند که وى به صورت بردگى در خانه خدیجه به سر مى‏برد.

و چون بردگى زید براى آنها موجب سرافکندگى بود و از این گذشته به فرزند خود علاقه داشتند به مکه آمده و براى استرداد زید با پیغمبر گفتگو کردند و مبلغى هم به عنوان قیمت فرزند خود پیش آن حضرت بردند. زید که از ماجرا مطلع شد روى محبتهایى که در طول اقامت در خانه آن حضرت دیده بود حاضر به بازگشت‏به میان قبیله خود نشد و پس از مذاکراتى قرار شد پیغمبر او را آزاد کند و او را پسر خوانده خویش کرده و در خانه آن حضرت بماند.

پدر و مادر زید نیز با این پیشنهاد موافقت کردند و از آن پس رسول خدا(ص)او را پسر خود خواند و اعلام کرد که او از من ارث مى‏برد و من هم از وى ارث خواهم برد و بدین ترتیب منظور زید، پدر، مادر و قبیله او نیز عملى گردید و همگى راضى شدند.

پس از اینکه پیغمبر به رسالت مبعوث شد و چند سال از این ماجرا گذشت طبق آیه 6 - 5 سوره احزاب این حکم منسوخ گردید و قرار شد پسر خوانده‏ها را به نام پدران اصلى آنها بخوانند و از آن پس او را زید بن حارثه گفتند.

ازدواج زید بن حارثه با زینب بنت جحش

از محبتهایى که رسول خدا نسبت‏به زید مبذول داشت آن بود که تصمیم گرفت‏براى زید همسرى اختیار کند و به همین منظور به نزد زینب دختر جحش خواهر عبد الله بن جحش که از طرف مادر عمه زاده آن حضرت و دختر امیمة بنت عبد المطلب بود خواستگارى فرستاد، زینب و نزدیکانش که در آغاز خیال کردند پیغمبر براى ازدواج با خود خواستگار فرستاده خوشحال شدند و جواب مساعد دادند، اما وقتى فهمیدند این خواستگارى براى زید بن حارثه بوده پشیمان شدند وبراى آن حضرت پیغام دادند که این ازدواج - یعنى وصلت‏با زید - بر خلاف شئون فامیلى ماست و بدین ترتیب حاضر به آن وصلت نشدند.

و چون در ضمن آیه 36 سوره احزاب زینب از این کردار سرزنش شد دیگر باره رضایت‏خود را با این ازدواج اعلام کرد و بدین ترتیب به همسرى زید در آمد.

زینب از ابتدا - روى همان جهتى که ذکر شد و یا روى تفاوت سنى که میان آن دو وجود داشت - بناى ناسازگارى را با زید گذارد و زید چند بار خواست او را طلاق گوید ولى پیغمبر وساطت کرده مانع از این کار شد و چنانکه صریح قرآن کریم است‏به آن دو دستور سازش داد تا سرانجام وقتى معلوم شد که توافق اخلاقى میان آن دو وجود ندارد و با هم سازگار نیستند قرار شد زید بن حارثه او را طلاق بدهد.

طلاق زینب و ازدواج رسول خدا با او

زینب که از زنان مهاجر و از خانواده‏هاى شریف مکه بود و پس از طلاق در مدینه و دور از بستگان نزدیک و در شهر غربت‏به سر مى‏برد در اندوه و ماتم فرو رفت و چنانکه گفته‏اند بسیار مى‏گریست و از آن سو خداى تعالى پیغمبر را مامور ساخت‏براى از بین بردن سنت جاهلیت که ازدواج با زن پسر خوانده را مانند ازدواج با زن فرزند رسمى جایز نمى‏دانستند، زینب را به ازدواج خویش در آورد و در ضمن او را از این عقده و شکست روحى نیز نجات داده و خواسته دیرینه او و فامیلش را - که ازدواج با یکى از شخصیتهاى قریش بود - انجام دهد.

رسول خدا(ص)نیز پس از گذشت دوران عده و مدتى پس از آن، با اینکه از انتقاد منافقان مدینه اندیشه داشت این کار را انجام داد و زینب در ردیف همسران آن حضرت در آمد. (1)

منبع:

http://www.hawzah.net/Per/E/do.asp?a=ECCCCED.htm



لیست کل یادداشت های این وبلاگ