شراب و به طور کلى«مسکرات»از بزرگترین بلاهاى خانمان برانداز جامعه بشرى بوده و هست.در نکوهش این سم مهلک،همین اندازه کافى است،که با بزرگترین سرمایه بشر و مایه امتیاز او از سایر جانداران،که همان«عقل و خرد»است،سر جنگ و مبارزه دارد.سعادت انسان در پرتو خرد تامین مىگردد،فرق انسان با سائر جانداران در همان قواى فکرى است،و«الکل»دشمن بزرگ آن به شمار مىرود.از این نظر،جلوگیرى از نوشیدن مشروبات الکلى یکى از برنامههاى پیامبران آسمانى بوده است.همچنین شراب،در تمام شرایع آسمانى محکوم به تحریم بوده است. (1) در شبه جزیره عربستان، میخوارگى به صورت یک بلاى عمومى،یک بیمارى واگیر درآمده بود،که مبارزه قطعى و اصولى با آن نیاز به طول زمان داشت.امکانات محیط و شرائط و احوال عموم عرب نیز اجازه نمىداد که پیامبر خدا،بدون مقدمه آن را تحریم نماید،بلکه ناچار بود بسان یک طبیب،تدریجا مزاج جامعه را آماده سازد تا مبارزه قطعى و نهائى صورت پذیرد.
از این نظر آیههاى چهارگانهاى که پیرامون ابراز انزجار از شراب نازل گردیده استیکنواخت نیست،بلکه از مرحله ابتدائى شروع شده تا آنجا که به صورت قطعى تحریم آن را اعلام کرد.
دقت در این آیهها روش تبلیغى پیامبر خدا را به ما مىآموزد.شایسته است گویندگان و نویسندگان زبردست از این شیوه پیروى نمایند،و مبارزه با آلودگیهاى اجتماعى را از همین راه تعقیب کنند.
شرط اساسى مبارزه با یک کردار ناشایست،در مرحله نخستبیدار کردن افکار و توجه دادن جامعه به مضار و مفاسد آن است.تا آمادگى روحى و انگیزه باطنى در جامعه نباشد،مبارزه اصولى با یک کردار ناشایستبه طورى که خود مردم ضامن اجراء آن باشند امکانپذیر نیست.
از این نظر،قرآن در نخستین بار،در اجتماعى که میخوارگى جزء زندگى آنها بود. ساختن شراب از خرما و انگور را با«رزق حسن»(روزى نیکو)مخالف دانسته و از این طریق هشدارى به افکار خفته داده است.چنانکه مىفرماید:«و من ثمرات النخیل و الاعناب تتخذون منه سکرا و رزقا حسنا»: (2) «شما اى مردم!از خرما و انگورهم مایع مست کننده و هم رزق نیکو به دست مىآورید».قرآن،براى نخستین بار گوشزد نمود که ساختن شراب از آنها،ارتزاق نیکو نیست،بلکه«ارتزاق حسن»آنست که آنها را به همان صورت انگور و خرما مصرف نمائید.
این آیه تکانى به افکار داد،و مزاج آلوده را آماده کرد که پیامبر بتواند پس از آن،لحن خود را شدیدتر کند و به وسیله آیه دیگر اعلام کند که نفع جزئى(مادى)شراب و قمار در برابر آن همه مضار ناچیز است.و این مطلب را با آیه یاد شده در زیر بیان نموده است:
«یسئلونک عن الخمر و المیسر قل فیهما اثم کبیر و منافع للناس و اثمهما اکبر من نفعهما» . (3)
«از حکم شراب و قمار از تو سئوال مىکنند،در پاسخ آنها بگو که اگر چه در قمار و شراب استفاده جزئى مادى است ولى ضرر و گناه آنها بیشتر است»بدون شک،مقایسه سود و زیان از طریق برترى زیان بر سود،تنها براى مردم اندیشمند و آگاه،در ایجاد انزجار کافى است،ولى توده مردم تا نهى صریح نباشد با این شیوه از بیان،از ارتکاب عمل ناشایستخوددارى نمىنمایند.
حتى«عبد الرحمان عوف»،با اینکه آیه فوق نازل شده بود،ضیافتى ترتیب داد و شرابى سر سفره حاضر نمود.حضار پس از نوشیدن شراب به نماز ایستادند.یکى از آنها آیه را در نماز غلط خواند به طورى که معنى را دگرگون ساخت،یعنى بجاى «لا اعبد ما تعبدون» که معناى آن اینست:که اى مشرکان من بتهاى شما را نمىپرستم،چنین خواند که:«لا اعبد ما تعبدون» که مفاد آن،ضد آیه یاد شده است.
این جریانها مزاجها را آماده نمود تا شرایط و اوضاع اجازه دهد که شراب لااقل در شرائط و حالات خاصى تحریم گردد.از اینرو،صریحا اعلام گردید که هیچ فرد مسلمان حق ندارد که با حالت مستى نماز بگزارد،و این تشریع الهى با این آیه اعلام گردید: «لا تقربوا الصلوة و انتم سکارى حتى تعلموا ما تقولوا» (4) یعنى در حال مستى نماز نخوانید تا بدانید چه مىگوئید.
تاثیر این آیه به حدى بود که گروهى،براى همیشه میخوارگى را ترک گفتند و منطق آنها این بود،که چیزى که به نمازتان زیان مىرساند،باید مطلقا از برنامه زندگى حذف گردد.
ولى گروه دیگر همچنان دست از کردار خود برنداشته بودند،حتى یک نفر از«انصار»با توجه به آیه یاد شده،در ضیافتى که ترتیب داده بود،میهمانان پس از صرف شراب،به جان هم افتاده و سر و دست همدیگر را شکستند،سپس شکایتحضور رسول خدا آوردند.خلیفه دوم که تا آن روز شراب مىخورد،به گمان اینکه آیات گذشته کافى براى تحریم قطعى شراب نیست،دستبه دعاء برداشت،و گفت«اللهم بین لنا بیانا شافیا فى الخمر»یعنى بارالها بیان صریح و قانعکنندهاى براى ما نازل فرما.
ناگفته پیداست که این گونه پیشامدهاى ناگوار،محیط را آماده پذیرش قطعى تحریم شراب ساخت.از اینرو،حکم صریح و نهائى حرمتشراب چنین نازل گردید:
«یا ایها الذین آمنوا انما الخمر و المیسر و الانصاب و الازلام رجس من عمل الشیطان فاجتنبوه لعلکم تفلحون» (5)
اى افراد با ایمان!شراب و قمار و بتان و«ازلام»(یک نوع بختآزمائى بود)پلید و نجساند،همگى از آنها اجتناب ورزید شاید رستگار شوید.
این بیان بلیغ و اکید باعثشد که کسانى که تا آن روز به بهانه نبودن بیان قطعى،بادهگسارى مىکردند،از میخوارگى دورى جویند.در کتابهاى سنى و شیعه وارد است که خلیفه دوم پس از استماع آیه فوق چنین گفت:«انتهینا یا رب»یعنى دورى و اجتناب خود را از این وقت!اعلام مىداریم. (6)
منبع:
http://www.hawzah.net/Per/E/do.asp?a=ECCCCDK2.htm
لیست کل یادداشت های این وبلاگ
احادیث امام سجاد (ع)
احادیث امام حسین (ع)
احادیث امام حسن (ع)
احادیث حضرت زهرا (س)
احادیث حضرت رسول (ص)
زندگینامه 14 معصوم
حضرت فاطمه(س)
امام باقر(ع)
احادیث امام محمد باقر (ع)
احادیث امام جعفر صادق (ع)
مقام قرآن(دین شناسی)
احادیث امام موسی کاظم (ع)
احادیث امام رضا (ع)
احادیث امام جواد (ع)
[همه عناوین(1518)][عناوین آرشیوشده]