مورخین عموما گفتهاند:مسلمانان دوبار به حبشه هجرتکردند بار اول یک گروه چهارده نفره یا پانزده نفره مرکب از ده مردو چهار زن،که در ماه رجب سال پنجم بعثت در نیمه شبى از مکهخارج شده و خود را به حبشه رساندند،و اینها حدود سه ماه درآنجا ماندند و در ماه شوال در همان سال پنجم به مکهبازگشتند...
و سبب بازگشت آنها نیز آن شد که به آنها خبر رسید کهاهل مکه مسلمان شده و اختلاف میان آنها و رسول خدا(ص)
بر طرف گشته (1) و آنها نیز خوشحال و مسرور گشته و بسوى مکهبازگشتند ولى به پشت دروازههاى مکه که رسیدند معلوم شد اینخبر نادرست و دروغ بوده و چنانچه گفتهاند:چند تن از آنهادوباره به حبشه بازگشتند و بقیه نیز هر کدام در پناه یکى ازبزرگان قریش خود را بمکه رسانده و وارد شهر شدند (2) ...
و بار دوم پس از این هجرت بود که با هجرت جعفر بنابیطالب و همسرش اسماء بنت عمیس شروع شد و بدنبال او جمع دیگرى نیز تدریجا به آنها ملحق شدند و در پایان عدد آنهابه هشتاد و سه مرد و نوزده زن (3) رسید بجز بچههائى که همراه آنهابودهاند،که البته این رقم در صورتى است که عمار بن یاسر وابو موسى اشعرى را هم جزء آنها بدانیم که مورد تردید و اختلافاست...و این آخرین رقمى است که در هجرت دوم حبشه ذکرکردهاند،ولى ممکن استبگوئیم هجرت به حبشه یک هجرتبیش نبوده که در دو مرحله یا بیشتر انجام شده،چنانچه هجرترسول خدا(ص)و مسلمانان را به مدینه یک هجرت بیشترمحسوب نمىدارند اگر چه در طول بیش از یک سال انجامگردیده است...
و ما در اینجا نام برخى از سرشناسان ایشان را که دربخشهاى بعدى نیز نیازمند به دانستن آن هستیم براى شما ذکرمىکنیم و بدنبال سخن خود باز مىگردیم:
جعفر بن ابیطالب-از بنى هاشم-با همسرش اسماء-کهعبد الله بن جعفر نیز از آندو در حبشه بدنیا آمد-که در هجرت مرحلهدوم-و برخى هم او را جزء مهاجرین اول دانستهاند. (4) زبیر بن عوام-از بنى اسد بن عبد العزى-در هجرت اول.
مصعب بن عمیر-از بنى عبد الدار-در هجرت اول.
عبد الرحمن بن عوف-از بنى زهرة-در هجرت اول.
عثمان بن عفان-از بنى امیة-در هجرت اول که همسرش رقیهدختر رسول خدا(ص)را نیز با خود برد.
عبد الله بن جحش-از بنى اسد بن خزیمة-که با همسرشام حبیبه دختر ابو سفیان بحبشه هجرت کرد و چنانچه در جاىخود مذکور خواهد شد وى در حبشه دست از اسلام کشید و بهدین نصرانیت در آمد و همسرش«ام حبیبه»از او جدا شد و چوناین خبر به رسول خدا(ص)رسید براى نجات یک زن مسلمان وبا ایمان و بزرگ زاده که در اثر پذیرفتن اسلام و ایمان بهرسول خدا(ص)از محیط خانوادهاش دور گشته بود و اکنون دچار یکشکست روحى دیگر و مشکلات تنهائى در غربتبود نامهاى بهنجاشى نوشت و بوسیله او ویرا براى خود خواستگارى نموده و بهعقد خود درآورد تا پس از گذشت مدتى زیاد بمدینه آمد و درخانه رسول خدا(ص)جاى گرفتبشرحى که بعدا خواهید خواند-انشاء الله تعالىعثمان بن مظعون-از بنى جمح-در هجرت اول-که با پسرشسائب بن عثمان و دو برادرش قدامة بن مظعون و عبد الله بن مظعونبدانجا رفت.
عمار بن یاسر-که از حلفاء و هم پیمانان بنى زهرة بود-در هجرت دومابو سلمة-از بنى مخزوم-که با همسرش ام سلمة(که بعدهابهمسرى رسول خدا در آمد)بحبشه هجرت کردند-در هجرت اولعبد الله بن مسعود-از حلفاء و هم پیمانان بنى هذیل-درهجرت دومابو عبیده جراح-از بنى الحارث-در هجرت دوم.
عبد الله بن حارث-از بنى سهم-در هجرت دوم،و او ازشعراى عرب بود.
منبع:
http://www.hawzah.net/Per/E/do.asp?a=ECCBBF4.HTM
لیست کل یادداشت های این وبلاگ
احادیث امام سجاد (ع)
احادیث امام حسین (ع)
احادیث امام حسن (ع)
احادیث حضرت زهرا (س)
احادیث حضرت رسول (ص)
زندگینامه 14 معصوم
حضرت فاطمه(س)
امام باقر(ع)
احادیث امام محمد باقر (ع)
احادیث امام جعفر صادق (ع)
مقام قرآن(دین شناسی)
احادیث امام موسی کاظم (ع)
احادیث امام رضا (ع)
احادیث امام جواد (ع)
[همه عناوین(1518)][عناوین آرشیوشده]