قدردانى از حلیمه و دخترش
رسول خدا(ص)تا پایان عمر گاهى از آن زمان که در قبیله بنى اسد بود، یاد مىکرد، و از حلیمه و فرزندانش قدردانى مىنمود.
و در بحار الانوار از کازرونى نقل کرده که حلیمه پس از آنکه رسول خدا(ص)با خدیجه ازدواج کرده بود به مکه آمد و از خشکسالى و تلف شدن اموال و مواشى به آن حضرت شکایتبرد، رسول خدا با خدیجه در این باره گفتگو کرد و خدیجه چهل گوسفند و یک شتر به حلیمه داد و بدین ترتیب حلیمه با مالى بسیار به سوى قبیله خود بازگشت و سپس بار دیگر پس از ظهور اسلام و بعثت پیغمبر به مکه آمد و با شوهرش اسلام را اختیار کرده و مسلمان شدند.
و ابن عبد البر و دیگران در کتاب استیعاب و غیره نقل کردهاند که حلیمه در جنگ حنین - در جعرانة - به نزد رسول خدا آمد و آن حضرت به احترام وى از جا برخاست و رداى خود را براى او پهن کرد و او را روى رداى خویش نشانید. (1)
در داستان محاصره طائف - شیماء خواهر رضاعى آن حضرت - به دستسربازان اسلام اسیر گردید و چون خود را در اسارت ایشان دید بدانها گفت: من خواهر رضاعىرسید و بزرگ شما هستم، او را به نزد رسول خدا(ص)آوردند و سخنش را بدان حضرت گزارش دادند، پیغمبر اکرم از وى نشانهاى براى صدق گفتارش خواست و او نشانهاى داد و چون حضرت او را شناخت رداى خویش را پهن کرد و او را روى آن نشانید و اشک در دیدگانش گردش کرد سپس بدو فرمود: اگر مىخواهى تو را نزد قبیلهات باز گردانم و اگر مایل هستى در کمال احترام و محبوبیت نزد ما بمان.
شیماء تمایل خود را به بازگشت نزد قبیله خویش اظهار کرد آن گاه مسلمان شد و رسول خدا(ص)نیز چند گوسفند و چند شتر و سه بنده و کنیز بدو عطا فرمود و او را نزد قبیلهاش بازگرداند.
لیست کل یادداشت های این وبلاگ
احادیث امام سجاد (ع)
احادیث امام حسین (ع)
احادیث امام حسن (ع)
احادیث حضرت زهرا (س)
احادیث حضرت رسول (ص)
زندگینامه 14 معصوم
حضرت فاطمه(س)
امام باقر(ع)
احادیث امام محمد باقر (ع)
احادیث امام جعفر صادق (ع)
مقام قرآن(دین شناسی)
احادیث امام موسی کاظم (ع)
احادیث امام رضا (ع)
احادیث امام جواد (ع)
[همه عناوین(1518)][عناوین آرشیوشده]